دو موتور سوار به نام های «وایات» و «بیلی» ، به مقصد نیو اولیانز به جاده می زنند. آن دو شب ها در چادر می خوابند و ماری جوانا می کشند و روزها به راه شان ادامه می دهند…

“داوی استون” یک الکلی با سابقه کیفری و محکوم به مرگ است که فعلاً تحت نظارت پلیس در خانه سالمندان به خدمات اجتماعی محکوم شده است. "داوی" در آنجا با تلاش برای اصلاح و ترک عادات بد خود به دنبال رهایی از حکمش است و ...

داستان سیاستمدار حزب کارگر، انایرین بون ملقب به نای که حالا با مرگ خود روبه‌رو شده و در این لحظات، خاطرات خود را از کودکی تا ورود به مجلس و مبارزه با چرچیل، مرور می‌کند.

«دن گالاگر»، یک وکیل متأهل و خوشبخت نیویورکی است. وقتی همسرش، «بت» و دخترش، «الن» برای تعطیلات به خارج شهر می روند، او با زنی به نام «الکس فارست» رابطه ای شورانگیز برقرار می کند. برای «دن» این یک رابطه ی گذراست، اما «الکس» بیش از این می خواهد...

دو بوقلمون که از لحاظ فکری درست در نقطه مقابل یکدیگرند، باید به گذشته سفر کنند تا مانع از سرو شدن بوقلمون در مراسم " عید شکرگزاری " شوند!

زمانی که عشق زندگی مدی با بهترین دوستش نامزد می‌کند، او احساسات خود را کنار گذاشته تا در عروسی آن‌ها در ایرلند به عنوان ساقدوش شرکت کند. اما چند روز قبل از برگزاری مراسم ازدواج، مدی آرزو می‌کند عشق واقعی خود را پیدا کند و زمانی که از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که ...

داستان دو دوست صمیمی به‌نام‌های درو و الیسا که متوجه می‌شوند دوست پسر الیسا، پول اجاره خانه‌شان را به باد داده و حالا باید به هر دری بزنند تا از تخلیه خانه جلوگیری کنند و دوستی‌شان را حفظ کنند.

داستان شکارچی هیولای معروف، گرالت که برای رسیدگی به حملات علیه روستای ساحلی استخدام می‌شود و متوجه اختلاف میان ساکنین روستا و اهالی دریا می‌شود که ممکن است به جنگ بین دو قلمرو منجر شود، اما...

داستان پسر بچه‌ای که کابوس هیولایی را می‌بیند که در کمد برای او کمین کرده، از همین رو، پدرش به او کمک می‌کند تا با ترس‌هایش روبه‌رو شود اما...

داستان زنی به‌نام پنزی که شدیداً غر غرو و انتقادگر است و همین باعث شده اطرافیان‌اش از دست او فراری باشند، به‌جز خواهرش یعنی شانتال که همیشه با آغوشی باز و دلسوزانه، پذیرای او است.