کامیلا، یک مادر بیوه و خدمتکار مصطفی است که یک شاعر، نقاش و فعال سیاسی خارجی است که در حصر خانگی به سر می‌برد. دختر کامیلا، المیترا، پس از مرگ پدرش توانایی صحبت کردن را از دست داده است و تبدیل به دختر دردسرسازی شده است که از مغازه‌های محلی دزدی می‌کند. به مصطفی خبر می‌رسد که وی آزاد شده است ولی باید تا پایان روز خود کشور را ترک کند. سربازان مصطفی را تا بندر همراهی می‌کنند و در راه مصطفی با کامیلا، المیترا و مردم شهر که او را به عنوان یک قهرمان می‌پندارند صحبت می‌کند. او در مورد موضوعاتی همچون آزادی، ازدواج، فرزندداری و … صحبت می‌کند. هر موضوع توسط یکی از کارگردانان و به سبک خاص خود آنان پویانمایی شده است.

مردعنکبوتی در پی تعقیب ونوم و کارنج، وارد یک شاتل فضایی می‌شود که مقصدش نسخه متفاوتی از زمین است، جایی که انسان‌ها نسبت به حیوانات جایگاه پایین‌تری دارند.

یک شخصیت تلویزیونی زیبا و جاه طلب اما ساده لوح، با انگیزه ی شوم و پنهانی مستندی درباره نوجوانان می سازد.

بلو و جوئل، دو طوطی هستند که همراه جوجه‌هایشان در ریو دو ژانیرو زندگی می‌کنند، آن ها برای پیدا کردن دیگر اعضای گونه نادر خود راهی جنگل‌های آمازون می‌شوند. زندگی در محیط وحش برای بلو که اساسا موجودی دست و پا چلفتی است، دشوار است. او از یک سو باید با پدرزن سختگیرش کنار بیاید و از سوی دیگر باید با یک رقیب عشقی رودررو شود…

داستان حول محور سگی به نام هنک است. سگی که خود را در شهری مملو از گربه‌ها می‌یابد. او به خاطر این مسئله نیاز به کمک پیدا کرده و به همین دلیل با یک استاد سامورایی تنها روبرو می‌شود. در همین حین شهر توسط یک شخصیت شرور مورد حمله قرار گرفته و استاد سامورایی با آموزش هنک قصد دارد تا وی را برای مقابله با این شخصیت شرور، آماده نماید…

داستان فیلم در مورد دو مهندس ژنتیک به نام های السا و کلایو است که امیدوارند با ترکیب موفقیت آمیز DNA حیوانات مختلف و بوجود آوردن حیوانات پیوندی جهت مصارف پزشکی، به شهرت برسند. اما آن‌ها بعد از مدتی مخفیانه تصمیم میگیرند اینبار DNA انسان را با حیوانات ترکیب کنند و ...

یک قاتل با یک زن همکاری می کند تا به او کمک کند پدرش را پیدا و اسرار اصل و نسب او را کشف کند.

زن و شوهری که به تازگی نوزاد خود را از دست داده اند، دختر 9 ساله ای را به فرزندی می پذیرند, اما دختر آنقدرها هم که به نظر میرسد معصوم و بی گناه نیست.

فیلم روزی که زمین از حرکت باز ایستاد، که بازسازی مجدد فیلمی با همین نام از سال ۱۹۵۱ است، زمانی اتفاق می افتد که دروغگویی و جنگ سراسر زمین را فرا گرفته است و یک موجود بیگانه بنام «کلاتو» (کینیو ریوز) به همراه رباتش گورت، از سیاره ای دیگر ماموریت می یابد تا به مردم زمین هشدار دهد که جنگهای زمینی نظم کهکشان را به هم ریخته است و اگر دست از این کار برندارند و بایکدیگر دوست نباشند سیاره زمین توسط دیگر سیاره ها نابود خواهد شد. کلاتو در زمین با پسر بچه ای به نام «باب» (جیدن اسمیت) دوست می شود که مادر او هلن (جنیفر کانلی) به کلاتو که تحت تعقیب است کمک می کند.

یک ایده بکر که به نظر می رسید میلیون ها دلار عاید یک مهندس می کند, باعث متواری شدن او می شود, و دلیل تحت تعقیب بودن او می شود.