نیو جرزی. پسر بچه ی دوازده ساله ای به نام «جاش باسکین» (ماسکو)، در یک کارناوال از ماشین آرزو می خواهد که بزرگ شود. پس از شبی توفانی، «جاش» بیدار می شود و خود را یک مرد سی و پنج ساله (هنکس) می یابد.

دو مامور مخفی مبارزه با مواد مخدر که از هویت یکدیگر بی خبر هستند، در دو باند قاچاق مواد مخدر عضو می شوند اما هنگامی که تلاش آنها برای نفوذ به مجموعه و کشف حقیقت با دردسر همراه می شود، این دو مجبور می شوند در کنار یکدیگر قرار گیرند و این در حالی است که اصلا بهم اعتماد ندارند...

یک اتفاق عجیب باعث میشود که دنی و دوستش هاب اسپرینگ از یک تفریح‌گاه متروکه در واقع در تپه های غرب ویرجینیا سر در بیاورند. اما متوجه می شوند که آنجا تنها نیستند...

شهری کوچک در غرب ویرجینیا میزبان فستیوالی افسانه‌ای به نام “کوه ‌هالووین” است، جایی که جمعیت کثیری از مردم با لباس‌هایی بخصوص برای شبی همراه با موسیقی جمع شده‌اند. اما خانواده‌ای آدمخوار که در جنگل زندگی می‌کنند و کشتن برای آن‌ها سرگرم‌کننده است گروهی از بازدیدکنندگان را فریب داده و…

چند دوست تصمیم می گیرند در زمستان با اتومبیل های برفی کمی سواری و تفریح کنند. اما آن ها در طوفان راه خود را گم می کنند و …

گروهی در نقطه ای دور افتاده از جنگل های غرب ویرجینیا در دام آدم خوارهای جنگلی با چهره های نامطلوب می افتند...

گروهی از شرکت کنندگان یک مسابقه تلوزیونی، در جنگل گرفتار یک خانواده آدمخوار بدشکل می شوند و اکنون باید برای زنده ماندن از تمام مهارت هایشان استفاده کنند...

برای نجات یتیم‌خانه محروم خود، سرپرست آنجا و بچه‌هایش با یک ناخدا شریک می شوند تا فرصتی برای برنده شدن در یک مسابقه ماهیگیری داشته باشند.

شش نفر در نقطه ای دور افتاده از جنگل های غربی ویرجینیا راهشان را گم می کنند و طولی نمی کشد که مورد حمله آدم خور های جنگلی با چهره های نامطلوب قرار می گیرند...

« دوروتى » ( گارلند ) که در مزرعه ‏اى در کانزاس نزد خویشاوندانش زندگى می‏کند، در اثر گردبادى به سرزمین هایى بر فراز ابرها و آن سوى رنگین کمان می‏رود...