دانیل هیلارد که از همسرش جدا شده است ، فقط اجازه دارد که تعداد زمان های محدودی بچه هایش را ببیند. اما او خیلی زود به این نتیجه می رسد که برای حضور بیشتر در کنار بچه هایش ، باید خود را به شکل یک خدمتکار در آورد و به استخدام همسرش در بیاید و…
برنده 1 بار برنده جایزه 11 بار برنده جایزه و 10 بار نامزد دریافت جایزه
رزی و الکس بهترین دوستان یکدیگر هستند. آنها به طور اتفاقی به خاطر جابه جایی خانواده الکس از دابلین به آمریکا از یکدیگر جدا می شوند. اکنون چندین سال گذشته؛ ولی آیا دوستی آنها بعد از این همه سال و مایل ها فاصله پایدار خواهد بود؟ آیا آنها حاضر می شوند بر سر عشق واقعی قمار کنن؟!
پنج دوست به کلبه ای دوردست می روند جایی که آنها کتاب مردگان را پیدا می کنند. کتابی که باعث بیدار شدن شیاطین جنگل می گردد. شیاطینی که یک به یک آنها را تسخیر می کنند ، تا اینکه نفر آخر برای زنده ماندن تلاش می کند و…
داستان چهار سال از زندگی جولی، زن جوانی که در مسیر آشفته زندگی عاشقانه خود حرکت و برای یافتن مسیر موفقیت شغلی خود تلاش می کند. لذا این امر او را وادار می کند تا نگاهی واقع بینانه به شخصیت واقعی خود داشته باشد.
پنج نفر از دانشجویان در آمریکا با هم قرار گذاشته اند تا آخر هفته ی خود را در کلبه ای متروکه در جنگل بگذرانند. در کلبه کتابی موسوم به کتاب مرده و یک ضبط صوت را می یابند که متعلق به یک پروفسور بوده است و به زبان بابلی و سومری نوشته شده است. یکی از آن ها ضبط صوت را روشن می کند. آن ها صدای پروفسور را می شنوند که در حال ترجمه ی کتاب است. این کار آن ها باعث رهایی نیروی پلیدی در جنگل می شود…
پس از اینکه میمون فریبکاری هنگام بازدید از معبد با استادش تانگ مونک مورد توهین واقع می شود، او یک درخت جادویی را از بین می برد و به طور تصادفی پادشاه باستانی شیاطین را آزاد می کند که .
زوجی برای نوشتن فیلمنامه فیلم های آینده اشان به جزیره برگمان رفتند. در این میان زمانی که خطوط بین واقعیت و تخیل شروع به محو شدن می‌کند، عقب‌نشینی می‌کنند و…
مت مرداک فردی نابینا است که سالها قبل زمانیکه سعی می کرده جان یک پیرمرد را از تصادف با یک کامیون نجات دهد این اتفاق برای او افتاده است. پرتوهای رادیو اکتیو منتشر شده از مواد شیمیایی داخل کامیون باعث این امر شده اما در عوض مت تواناییهای ویژه ای پیدا کرده است. اکنون او بعنوان یک مشاور حقوقی در نیویورک زندگی می کند. اما زمانیکه پدرش به قتل می رسد، او از قدرت و تواناییهایش برای مبارزه با تبهکاران استفاده می کند بنابراین در روز او از بیگناهان دفاع می کند و در شب تبه کاران را مجازات می نماید.
در آینده نزدیک، کامرون ترنر به یک بیماری لاعلاج مبتلا می شود. او با راه حلی آزمایشی برای محافظت از همسر و پسرش از غم و اندوه، با تغییر سرنوشت آنها و فداکاری دست و پنجه نرم می کند.
