«بروس وین» (مایکل کیتون) بعنوان شوالیه تاریکی شهر گاتهام به نبرد با جنیاتکاران بر می خیزد و با اولین دشمن بزرگ خودش، یعنی جوکر (جک نیکلسون) روبرو می شود…
برنده 1 بار برنده جایزه 9 بار برنده جایزه و 26 بار نامزد دریافت جایزه
پسری 30 ساله‌ای به نام پیتر و دختری به نام اما که به تازگی رابطه‌شان با دوست‌هایشان تمام شده سعی می‌کنند با هم همکاری کنند تا رابطه‌ی خراب شده‌شان را برگردانند
یک سوپراستار پاپ لحظاتی قبل از عروسی‌اش در باغ مدیسون اسکوئر توسط نامزدش که یک ستاره راک است رها می‌شود، در عوض او با مردی که به صورت تصادفی از بین مردم انتخاب کرده ازدواج میکند.
آدلین متولد سال ۱۹۰۸ است او همراه با دختر و همسرش زندگی می کند. شوهر او در یک سانحه در زمان کار جان خود را از دست می دهد. در همان زمان و در سال ۱۹۳۷، شبی که آدلین با فشار روحی شدید، در حال رانندگی است به دلیل بارندگی شدید با حصار چوبی کنار جاده برخورد می کند و با اتوموبیل به درون رودخانه پرت می شود.در حالت بیهوشی و خفه شدن در آب ناگهان رعد و برق شدید او را دچار شوکی می کند که از حالت بیهوشی خارج شده و خود را نجات می دهد. ولی این شوک تغییر دیگری نیز در زندگی او پدید می آورد که ...
هلن گریس که به تازگی از شوهرش جدا شده، به همراه پسران دوقلویش جرد و سایمون و دختر بزرگش مالوری به خانه ای قدیمی در املاک اسپایدرویک- متعلق به عمه لوسیندا- اثاث کشی می کنند. در شب اول اقامت شان در خانه جدید، مالوری پشت دیواری کاذب یک آسانسور کوچک و یک کلید عجیب پیدا می کند. جرد با استفاده از آسانسور و کلی به اتاقی مخفی راه پیدا می کند که متعلق به صاحب قدیمی خانه آرتور اسپایدرویک است…
داستان یک معمار که به یک بیماری نادر چشمی مبتلا می شود که این بیماری نادر او را وارد یک واقعیت فراواقعی می کند که در آن انگیزه های واقعی مردم را می بیند.
داستاني واقعي از بزرگ ترين جعل اسناد تاريخ که توسط نازي ها در سال 1936 انجام شد. «سالامون سورويچ» استاد جعل اسناد است. او روزي بدشانسي مي آورد و به دست بازرس پليس نازي دستگير و مجبور به هم کاري با نازي ها در يک پروژه ي جعل اسناد مي شود.
برنده 1 بار برنده جایزه 7 بار برنده جایزه و 10 بار نامزد دریافت جایزه
