برادر لئو یعنی لودو در هامبورگ کشته می‌شود و لئو برخلاف دستورات، با کمک افسر آلمانی یعنی ملانی سعی می‌کند تا ته توی قضیه را در بیاورد، غافل از آنکه خطر بزرگی نیس را تهدید می‌کند و...
داستان مردی معتاد به کار که نمی‌تواند تلفن همراه‌اش را کنار بگذارد و حالا همسرش با او اتمام حجت کرده که باید بین او یا تلفن همراه‌اش یکی را انتخاب کند!
داستان یک بازیگر که طی فیلمبرداری یک فیلم ترسناک، رفتارهای عجیبی از خود نشان می‌دهد. حالا دخترش دچار تردید شده که آیا پدرش به اعتیاد بازگشته یا اتفاقات شومی در جریان است.
داستان یک آرایشگر که خانه‌اش را دزد می‌زند و به دنبال پیدا کردن سارقان، نزد پلیس میرود و به آن‌ها می‌گوید که لاکشمی‌اش به سرقت رفته، در حالی که نیروهای پلیس نمی‌دانند لاکشمی یک شخص است یا یک شی. حالا او تک و تنها باید به دنبال لاکشمی‌اش برود و آن را پس بگیرد.
داستان نوجوان 13 ساله‌ی تایوانی-آمریکایی که در تابستان سال 2008 قبل از باز شدن دوباره مدارس، درس‌هایی را یاد می‌گیرد که خانواده نمی‌تواند به او بیاموزد: اسکیت‌بازی کردن، دوست شدن با دخترها و محبت به مادر.
اعضاى یک گروه فیلمسازى براى ساخت فیلمى با موضوع مراسم سوگواری محلى از تهران به روستاهای در کرمانشاه میروند و در انتظار مرگ پیرزنی در حال احتضار می مانند. یکی از اعضای این گروه که یک مرد جوان شهری است، بعد از اینکه دوستانش از انتظار خسته میشوند و میروند، در این روستاى دورافتاده به درک تازه‌ای از فلسفهٔ تولد و زندگی دست می یابد…
این فیلم دنباله فیلم “زندگی و دیگر هیچ” می باشد. در روستایِ کوکر (اطراف رودبار ایران)، حسین به خواستگاریِ دختری به‌نامِ طاهره میرود اما چون خانه ندارد به او پاسخِ منفی می‌دهند. همان شب زلزله تمامِ مردم را بی خانه می‌کند. حسین در بی خانمانی خود را با همه یکسان و خوشحال میبیند و باز هم به دنبال طاهره میرود…
