این مستند در مورد زندگی آیرتون سنا Ayrton Senna قهرمان و اسطوره نام آشنای برزیلی مسابقات فرمول یک می باشد که جام مسابقات قهرمانی جهانی F1 را سه مرتبه قبل از مرگش در 34 سالگی برد. او در جریان مسابقات سان مارینو در سال 1994 به شدت آسیب دید که منجر به مرگ او در بیمارستانی در بولونیا ایتالیا شد.
برنده 2 BAFTA 20 بار برنده جایزه و 19 بار نامزد دریافت جایزه
داستان فیلم در مورد اسب افسانه ای در ترکیه، به نام بولدپایلت که در دهه 1990 رکورد ترکیه را شکست و توانست برای اولین بار در مسابقات بین المللی برنده شود. فیلم داستان واقعی عشق و موفقیت است و درباره ی یک سوارکار (هالیس کاراتاس) و دختر صاحب اسب که به طور داوطلبانه از بولدپایلت مراقبت می کند. این سوارکار که به دنبال رویاهایش برای سوارکاری به استانبول می آید، با اوزدمیر آتمان(صاحب بولد پایلت) آشنا و در آنجا عاشق دختر وی میشود. او بعدها میفهمد بگوم(دختر اوزدمیر) سرطان دارد و تنها چیزی که باعث خوشحالی و امیدواری او میشود پیروزی بولدپایلت است برای همین تصمیم میگیرد با تلاش کردن و پیروز شدن امید به زندگی و امید به درمان را در بگوم زنده نگه دارد تا به درمانش ادامه دهد…
این فیلم داستان واقعی مدیر یک تیم ورزشی به نام «بیلی بین» را روایت می کند. بیلی بین کسی بود که موفق شد با بودجه ای اندک و تنها با استفاده از قوانین غیرعرفی بازی بیسبال، رقیبان بزرگ و ثروتمند خود را شکست دهد.
نامزد دریافت 6 اسکار. 29 بار برنده جایزه و 76 بار نامزد دریافت جایزه.
برای «میکی وارد» بوکس یک امر خانوادگی محسوب میشود. برادر ناتنی‌اش «دیکی» که زمانی بوکسور متعهدی بود، مربی غیر قابل اعتمادش است. با وجود تمرینات سخت «میکی»، وی بازنده است و پس از آخرین مبارزه‌اش که تقریباً او را به کام مرگ برد نصیحت دوست‌دخترش را گوش می‌کند و از خانواده‌اش جدا میشود؛ سپس «میکی» تبدیل به مدعی برای قهرمان جهان شدن میشود و خانواده‌اش نیز فرصتی برای رستگاری پیدا می‌کنند.
برنده 2 اسکار 74 بار برنده جایزه و 123 بار نامزد دریافت جایزه .
داستان زندگی کشتی گیر حرفه ای و قدرتمند ماهاویر سینگ (عامر خان) است که در مسابقات کشتی دوران اشغال هندوستان توسط بریتانیا افتخارات فراونی برای هندوستان به ارمغان آورده است.
داستان این فیلم در مورد ستارهٔ سابق بسکتبال است که در دام اعتیاد می‌افتد و تاوان سختی برای اعتیاد خود می‌پردازد؛ همسر آن وی را ترک می‌کند و بنیان خانواده‌اش از هم می‌پاشد. شخصیت اصلی داستان تلاش می‌کند شرف و اعتبار از دست رفتهٔ خود را بار دیگر به‌دست آورد و قبول می‌کند مربیگری تیم بسکتبال یک دبیرستان را بر عهده بگیرد که این کار زیاد هم با روحیات وی سازگار نیست
