داستان زنی که پس از بستری شدن در بیمارستان، متوجه می‌شود حامله است. اما او متهم به ارتکاب جرم می‌شود و حالا باید با کمک وکیل خود و وکلای مداقع حقوق زنان، در این پرونده نجات پیدا کند.

متخصص اطفال "الکساندر بک" همسر خود "مارگات بک" را از دست می دهد.او 8 سال قبل به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود و "الکساندر" مضنون اصلی پلیس بود.وقتی دو جسد نزدیک جائی که "مارگات" انداخته شده بود پیدا شد پلیس دوباره پرونده را باز کرد و "الکساندر" مضنون اصلی شد.ماجرا وقتی پیچیده شد که او ایمیلی دریافت کرد که نشان می داد "مارگات" زنده است...

داستان گروهی از شورشیان و انقلابیون سابق که پس از پیدا شدن سر و کله دشمن‌شان بعد از شانزده سال، دوباره کنار یکدیگر جمع می‌شوند تا دختر یکی از هم‌رزم‌‌هایشان را نجات دهند.

داستان یک مجرم که حین فرار از دست پلیس، در فضای خالی یک اسباب‌بازی‌فروشی پنهان می‌شود و پس از گذشت مدتی، با یکی از کارکنان آنجا وارد رابطه می‌شود. رابطه‌ای که ممکن است به دستگیری او ختم شود.

داستان یک چوپان کرسی که از فروش زمین ساحلی خود به گروهی از خلافکاران امتناع می‌کند و پسر سردسته‌شان را تا حد مرگ کتک می‌زند. او حالا تبدیل به هدف شده و باید برای نجات یافتن تلاش کند.

«ریچارد» ، پس از هفت سال خدمت در ارتش به منطقه ای روستایی - جایی که در آن بزرگ شده - بر می گردد و دست به کار می شود تا انتقام برادر عقب افتاده اش، «آنتونی» را که تعدادی از اوباش محلی او را مورد اذیت و آزار قرار داده اند، بگیرد...

برایانت با یک نوجوان نابسامان دوست می شود و او را با هنرهای رزمی آشنا می کند. اما گذشته مرموز و خطرناک برایانت او را رها نمی کند، و او برای بقای خود تلاش می کند.

در میان قاتلان تنها جک یک پیشه ور حرفه ای است . هنگامی که یکی از ماموریت هایش در سوئد برای این مرد آمریکایی بیش از آنکه تصورش را می کرد سخت تمام می شود تصمیم می گیرد که ماموریت بعدی او آخرین کارش باشد . ماموریت توسط یک زن بلژیکی به نام ماتیلدا اداره می شود . جک هنگامی که به ایتالیا برای انجام ماموریت می رود با زنی به نام کلارا رابطه برقرار می کند و …

داستان یک قمارباز سطح بالا که پس از آنکه گذشته تلخ و پر بدهی‌اش گریبان او را در ماکائو می‌گیرد، با کسی آشنا می‌شود که ممکن است کلید نجات‌اش باشد.

درست در زمانی که چهار هم سلولی قصد اجرای نقشه فرار خود را دارند،یک زندانی جدید به سلول آنها منتقل می شود.چهار هم سلولی به حبسی طولانی مدت محکوم شده اند.آیا آنها می توانند به زندانی تازه وارد اعتماد کنند؟