شش دوست وارد شهر کوچک و ساکتی می شوند که در آن یک موزه از مجسمه های مومی وجود دارد، و در آن دو برادر زندگی می کنند که با استفاده از راه خاصی مجسمه ها را بطرزی باور نکردنی واقعی می سازند...
«سباستیان کین» (بیکن)، دانشمند نابغه اما تک رو، سرپرست گروه دانشمندانی است که به سفارش دولت، درآزمایشگاهی حفاظت شده در پنتاگون، درباره ی نامرئی شدن تحقیق می کنند. سرانجام اوفرمول دست نیافتنی را کشف می کند، اما خیلی زود وسوسه می شود فرمول را روی خودش امتحان کند...
نامزد دریافت 1 بار برنده جایزه 7 بار برنده جایزه و 14 بار نامزد دریافت جایزه
پس از اینکه یک زوج جوان به همراه پسر نوزادشان به یک خانه واقع در مزرعه دورافتاده نقل مکان می کنند، مبارزه زن خانواده با روان پریشی پس از زایمان تشدید می شود و ...
بخش روانی ندامتگان وودوارد، ویژه ی زنان، زمان حال. «دکتر میرانداگری» (بری) با «داگ گری» (داتن) رئیس زندان ازدواج کرده است. روزی «میراندا» در هیئت یکی از زندانی های روانی ووداورد از خواب بیدار می شود و می شنود که «داگ» را به قتل رسانده است. اما «میراندا» چیزی به یاد نمی آورد و نمی تواند هم کارانش را به سالم بودن خود مجاب کند...
داستان زن جوانی که با نامزدش به یک آپارتمان جدید نقل مکان می‌کند. پس از مدتی وی با این احساس که توسط یک فرد ناشناش در ساختمان مجاور تعقیب می‌شود، عذاب می‌کشد.
نگاهی عمیق به آینده ای نه چندان دور که در آن بشر در حال یادگیری سازگاری با محیط مصنوعی خود است. این تکامل انسان ها را فراتر از حالت طبیعی خود و به سمت دگردیسی سوق می دهد که ساختار بیولوژیکی آنها را تغییر می دهد.
«نورمن اسپنسر» (فورد)، محقق علمی دانشگاه، روز به روز بیش تر نگران همسرش، «کلر» (فایفر) می شود. «کلر» ادعا می کند در داخل و اطراف خانه شان، در نزدیکی دریاچه ی ورمانت، صداهایی می شنود و منظره های خوفناکی مثل تصویر صورت یک زن جوان را در آب مشاهده می کند...
«لوسی امرسن» (ویست)، زنی تازه مطلقه، همراه دو پسر نوجوانش، «مایکل» (پاتریک) و «سام» (هیم)، نزد پدر خود در شهر کوچک سانتا کلارای کالیفرنیا می رود. گروهی از جوانان شرور به رهبری «دیوید» (ساترلند)، مایکل را به مخفیگاه خود می برند و در آنجا به او خون می نوشانند. چندی بعد «مایکل» حس می کند که آرام آرام بدل به یک خون آشام می شود...
