در سال ۱۸۶۸، بعد از اتمام جنگ باکوماتسو، مردی به نام «کنشین همورا» که سابقا یک آدمکش بوده است، در حالی که در ژاپن سرگردان است، قسم میخورد به کسانی که نیاز به کمک داشته باشند یاری برساند...

«آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ، خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند…

آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان کنترل این شهر را به دست گرفت ، خانواده وی در میان هزاران شهروندی است که به دنبال پناهگاه در اردوگاه سازمان ملل هستند.

«جورج واشنگتن» به همراه برادرش دائم‌الخمرش، «سم آدامز» متحد می‌شوند تا انگلیسی‌ها را از تخت سلطنت آمریکا پایین بکشند و جنبش انقلاب آمریکا را بر سر زبان‌ها بیاندازند.

داستان این فیلم زندگی «فرد همپتون»، رئیس حزب پلنگ سیاه در ایلینویز و خیانت سرنوشت سازی که توسط یکی از خبرچین‌های سازمان FBI در حق وی می‌شود را به تصویر می‌کشد.

در پایان قرن ۱۹، ایگناسیو د لا تور با دختر رئیس جمهور مکزیک، پورفیریو دیاز ازدواج کرد. ایگناسیو در دنیای سنتی سیاست در حالی که عضو جامعه ای قبیله ای بود، قد علم می کند...

داستانی در مورد یک آتش نشان قهرمان که به عنوان یکی از نیروهای پاک‌سازی چرنوبیل فعالیت می‌کرد.

ستوان لارنس از طرف دولت انگلستان ماموریت میبابد با سفر به 300 کیلومتری مدینه، شاهزاده فیصل را پیدا کند و بفهمد که چه هدفی را در عربستان دنبال می‌کند. لارنس که فرد فلسفی و شوخ‌طبع است سفر خود را در صحراهای عربستان شروع می‌کند.

هنگامی که دولت کمونیست در سال 1962 قیمت مواد غذایی را افزایش می دهد ، کارگران شورشی از شهر کوچک صنعتی نووچرکاسک اعتصاب می کنند. قتل عامي كه پس از آن به وقوع مي پيوندد ، از نگاه يك فعال حزب متعبد ديده مي شود...

داستان فیلم درباره قهرمان نجیب و روشنفکری است که تبدیل به پادشاه اسکاتلندی ها در قرن 14th شده است