"ژاک" نقاش خیال‌بافی است که بطور اتفاقی با "مارتی" که در فکر خودکشی است آشنا می شود. آنها با هم صحبت کرده و قرار می گذارند شب بعد هم یکدیگر را ببینند. در نهایت او متوجه می شود که ...
داستان مردی به‌نام جرمی که برای مراسم ختم رئیس‌اش به سَن مارسیال می‌رود و در خانه زنی بیوه به‌نام مارتین ساکن می‌شود. این اتفاق، پسر مارتین را عصبانی می‌کند و...
داستان یک پسر شرّ به‌نام کالتیر که عاشق هم‌مدرسه‌ای خود یعنی جکی می‌شود، اما پس از یک درگیری خیابانی میان اراذل و اوباش، آنها از هم جدا می‌شوند. پس از سال‌ها دوباره به یکدیگر می‌رسند و متوجه می‌شوند هر مسیر و تصمیمی که در زندگی انتخاب کرده بودند، باعث شده آنها دوباره به یکدیگر برسند.
بریجت جونز در این قسمت، زندگی خود را به‌عنوان یک بیوه و مادر مجرد، به کمک دوستان، خانواده و معشوق سابق خود یعنی دنیل، ادامه می‌دهد و شیفته یک پسر جوان می‌شود که از قضا، ممکن است معلم علوم پسرش باشد.
در گردشى دسته جمعى در یك جزیرهى غیرمسكونى، « آنا » ناپدید مىشود و دوستانش به جستوجوى او مىپردازند. این جستوجو محبوب « آنا »، « ساندرو » و « كلودیا » را به هم نزدیك مىكند...
نامزد دریافت 2 BAFTA Film Award 6 بار برنده جایزه و 0 بار نامزد دریافت جایزه
