نوجوانی ماجراجو به نام ابیگیل در شهری زندگی می‌کند که مرزهای آن سال‌ها پیش به دلیل همه‌گیر شدن یک بیماری مرموز بسته شده است. پدر ابیگیل که یکی از مریضان بود ، وقتی که ابیگیل شش سالش بود وی را به مکانی نامعلوم بردند. در این بین هنگامی که ابیگیل تصمیم میگیرد به جستجوی پدرش بپردازد ، درمی‌یابد که شهرشان پر از سحر و جادو است. او پس از این ماجرا پی به توانایی‌های جادویی خود نیز می‌برد و…
این فیلم داستان جنگ یا به عنوانی رقابت بین دو تن از برترین و نابغه‌ترین مخترعان جهان یعنی توماس ادیسون و جرج وستینگهاوس را در جنگ جریان‌ها به نمایش می‌گذارد که سعی در تغییر دادن تفکرات مردم درباره‌ی انرژی ، برق و سیستم الکتریکی دارند و می‌خواهند که برترین نیروی قرن جدید را به جهانیان نشان دهند. اما…
یک لک لک احمق که در حال حمل یک بچه پاندا است، به اشتباه او راه در مکان نامعلوم فرود می آورد. پس از این ماجرا دوستانش یعنی خرس، گوزن، ببر و خرگوش او را پیدا میکنند و در یک ماجراجویی دشوار اما مهیج سعی میکنند به پاندا برای بازگشت به خانه اش کمک کنند…
گروهی از دانشمندان به سیاره "آرکانار" که در دوره قرون وسطی تاریخ خود قرار دارند فرستاده می شوند تا به آنها راه درست پیشرفت را نشان دهند. کار آنها یک مانع بزرگ دارد، آنها اجازه استفاده از خشونت را نداشته و در هیچ موردی نمی توانند دست به قتل بزنند و....
این فیلم در مورد زنی به نام آنا است که در زیر صورت زیبا و برجسته اش، یک راز بزرگ خوابیده است. او توانایی ها و مهارت های ماندگاری دارد که از آن ها برای تبدیل شدن به یکی از ترسناک ترین قاتلان دولت در سراسر دنیا استفاده می کند…
داستان این قسمت ادامه مولان 1 بوده و شاهد این هستیم که جنگ با دشمنان رو به اتمام است ولی مغول ها هنوز در فکر حمله به چین هستند به همین دلیل و به خاطر نداشتن نیروی کافی جهت مقابله با دشمنان چین در فکر دوستی و اتحاد با کشورهای همسایه می افتد به همین خاطر امپراتور به مولان ماموریت می دهد به همراه سه شاهزاده خانم به کشورهای همسایه بروند. ولی در راه مولان تصمیم میگیرد به سه شاهزاده کمک کرده و آنها را از سرنوشت ازدواج با مردانی که آنها را دوست ندارد فراری دهد!
در حالی که گوسفندها و گرگها بالاخره تصمیمی گرفتند یک زندگی صلحآمیز و آرام کنار یکدیگر داشته باشند ، ناگهان دو مهمان غیرمنتظره که یک روباه قطبی و یک گوسفند عجیب و غریب میباشند وارد شهرشان میشوند و…
داستان درباره شش روز از زندگی یک نویسنده ی برجسته روسی هست که توانست در دوران اوج محدودیتها در شوروی دهه ی هفتاد با نوشته‌های طنز و کنایه آمیزش دیدی متفاوت نسبت به محیط اطرافش ارائه دهد. سرگئی دولاتوف برای جلوگیری از هدر رفتن استعدادش و حفظ جایگاه خود به عنوان یک هنرمند، با شاعر و نویسنده یوزف برودسکی مجبور به مبارزه بود. آن هم در دورانی که در مقابل چشمان او، سایر دوستان هنرمندش زیر چرخهای سفت و سخت محدودیتها مجالی برای بروز استعدادهایشان نمی‌یافتند و…
