داستان زنی به‌نام لوسیا، که اولین و بزرگ‌ترین عشق زندگی جاکومو کازانووا، ماجراجو و نویسنده ایتالیایی بود.

داستان زنی جوان به‌نام مودستا که در اوایل 1900 و در سیسیل به دنیا آمد و شدیداً اعتقاد دارد که لایق زندگی بهتری است.

داستان کهنه سرباز آمریکایی که طی جنگ جهانی دوم در ناپل با زنی آشنا می‌شود و پس از مدت‌ها در اوایل دهه هفتاد دوباره به همان شهر برمی‌گردد تا پسرش را ملاقات کند، اما پسرش علاقه‌ای به او ندارد.

داستان زوجی که همیشه یکدیگر را دوست داشته‌اند و دارند، حتی بعد از آنکه یکی از آن‌ها فوت می‌کند.

آقای "هالوت" باید در پاریس به یک دیدار رسمی برود اما در هزار توی معماری مدرن ساختمان گم می شود.در هجوم توریستها او به همراه گروهی از توریستهای آمریکایی...

داستان یک پلیس که چند پرونده قتل را بررسی می‌کند و خود نیز مشکلاتی دارد که...

داستان یک شکارچی شریف به‌نام ویلیام تل که زندگی آرام‌اش توسط حمله نیروهای امپراتوری اتریش به سوئیس، مختل می‌شود و...

داستان مردی که با همسرش در آستانه طلاق است و پا به سفری خطرناک می‌گذارد تا فرزندان گمشده‌اش را پیدا کند.

کلارا و دیگو، تحت راهنمایی روانپزشک یک مرکز توانبخشی روزانه ، تصمیم می گیرند که مرکز درمانی را به یک رستوران تبدیل کنند که همه همراهان دیگرشان را درگیر می کند.

"ژاک" نقاش خیال‌بافی است که بطور اتفاقی با "مارتی" که در فکر خودکشی است آشنا می شود. آنها با هم صحبت کرده و قرار می گذارند شب بعد هم یکدیگر را ببینند. در نهایت او متوجه می شود که ...