هانیبال لکتر تنها هشت سال داشت که سربازان هیلتر با هجوم به اتحاد جماهیر شوروی و تبدیل منطقه بالیتک به خونین ترین جبهه جنگ جهانی دوم، خواب و خوراک را از او و خانواده اش گرفتند. والدینش کشته شده و تنها او و خواهرش میشا زنده می مانند. آنها به کلبه ای در دل جنگل فرار می کنند اما از شانس بد، سربازان متحدین به آنجا یورش برده و به طرزی وحشیانه و از فرط گرسنگی، میشا را می خورند. اکنون سالها از آن ماجرا گذشته ولی هانیبال به دنبال انتقامی خونین است …
یک مامور بازنشسته اداره تحقیقات فدرال آمریکا که از استعداد روان‌شناسی فوق‌العاده‌ای برخوردار است، مامور می‌شود که یک قاتل سریالی مرموز با نام مستعار پری دندان را به دام بیاندازد. البته او در این ماموریت، از دکتر هانیبال لکتر آدمخوار نیز کمک می‌گیرد و...
فیلم درباره یک قاتل زنجیره ای به نام “هانیبال لکتر” است. وی روانپزشکی است که از طریق قدرت روانکاوی و شناخت شخصیت افراد می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار داده و آنها را به انجام کارهای خطرناک وادار نماید.
در قلب پایتخت کشور، در یکی از محکمه های دولت ایالات متحده، مردی هر کاری می کند تا شرفش را حفظ کند و مردی دیگر هر کاری می کند تا حقیقت را دریابد. «دانیل کافی» وکیل تازه کار نیروی دریایی است و بایستی در دادگاه از دو سرباز نیروی دریایی دفاع کند. آنها به قتل متهم هستند اما ادعا می کنند که به دستور فرمانده عمل کرده اند.
نامزد دریافت 4 اسکار 10 بار برنده جایزه و 30 بار نامزد دریافت جایزه
در مورد یک آزمایش علمی در ایستگاه فضایی است که شامل یک شتاب دهنده ذرات است اما این آزمایش نتایج غیرمنتظره ای در بر دارد و خدمه ایستگاه فضایی باید برای بقا مبارزه کنند و …
داستان فیلم درباره ی فردی به نام میشل می باشد که پس از مشاجره با نامزدش ، به جاده می زند و در حین رانندگی دچار یک تصادف وحشتناک می شود. او زمانی که به هوش می آید متوجه می شود که در یک زیرزمین حضور دارد و فردی به نام هاوارد او را در این مکان حبس کرده است. هاوارد به میشل می گوید که او در اینجا زندانی نیست و تنها به دلیل اینکه در محیط بیرون از خانه حمله ای رخ داده و هیچکس قادر به تنفس و زنده ماندن نیست ، او را به اینجا آورده است تا جانش را نجات دهد. اما…
راب و بتی زندگی مشترک‌شان را در نیویورک آغاز می کنند. چند هفته بعد قرار است راب برای انجام یک ماموریت کاری عازم کشور ژاپن شود، بنابراین تمام دوستان راب در خانه او گرد هم می آیند تا برایش یک مهمانی خداحافظی برگزار کنند. اما ناگهان سر و صدای وحشتناکی از بیرون شنیده می شود و آنها در میابند نیویورک در حال نابودی است…
این برنامه که به زبان ولزی فیلمبرداری شده است، زن جوانی را دنبال می کند که در یک مهمانی به صرف شام در خانه ای دورافتاده در روستایی واقع در ولز، از مهمانانی ممتاز پذیرایی می کند. مهمانان از اینکه این مهمامی، شام آخر زندگی شان است، اطلاعی ندارند.
