داستان یک پلیس بی‌اعتبار که حالا به دنبال رستگاری است برای همین به یک سندیکای خلافکارانه بی‌رحم وارد می‌شود تا دست آنها را رو کند، اما هر چه جلوتر می‌رود...
نیکول و مکس دختر و پسری هستند که پس از قرار اول افتضاح‌شان تصمیم می‌گیرند تا شماره یک‌دیگر را برای همیشه پاک کنند اما به‌صورت خنده‌داری سگ‌های آنها عاشق یک‌دیگر می‌شوند و حالا نیکول و مکس باید مسئولیت آنها را به‌عنوان سرپرست بر عهده بگیرند، اما در طی این روند خودشان نیز عاشق یک‌دیگر می‌شوند.
ماه مه سال 1987، سارا دختری که تازه به شهر آمده به همراه دوستش ربه در حال برگشت از یک کلوب شبانه هستند که یک عروسک با لباس عشای ربانی پیدا می‌کنند و حالا زندگی آنها با جهنم هیچ فرقی ندارد.
داستان افسر پلیس لس آنجلس به‌نام مارک که پس از به قتل رسیدن برادرش از شهر می‌رود تا به جزیره‌ای که در آن بزرگ شده برگردد. همینطور که به دنبال جواب و انتقام است، خیلی زود خود را میان جنگی خونین با فرد قدرتمندی که کنترل جزیره را به دست گرفته می‌یابد.
