زمانی که اسپارکی، سگ ویکتور با یک ماشین تصادف میکند و از دنیا می رود، ویکتور تصمیم می گیرد از تنها راهی که می داند او را به زندگی باز گرداند اما زمانی که این سگ خرابی به بار می آورد و همسایه ها را وحشت زده می کند، ویکتور تلاش می کند والدینش و همسایه ها را متقاعد کند که اسپارکی هنوز همان سگ مهربان و وفادار است…

هنگامی که نایلز بی خیال در یک مجلس عروسی در پالم اسپرینگز با سارا که ساقدوش است، دیدار می کند، اوضاع به سرعت پیچیده می شود و آن ها نمی توانند از مجلس عروسی، خودشان و یکدیگر فرار کنند.

این فیلم احساسی و درام درباره‌ی رابطه‌ی عمیق بین خواهر و برادری ناتنی به نام های تولاسی و آرومپون است. در طی فیلم ما شاهد ازخودگذشتگی های این خواهر و برادر ناتنی برای همدیگر و همچنین مشکلاتی که از سوی اقوامشان برایشان درست میشود هستیم؛ مشکلاتی که به خاطر گذشته و کودکی تولاسی برای او درست میکنند. آرومپون که خواهر ناتنی‌اش بسیار برایش عزیز است مجبور میشود او را وادار به ازدواج با مردی خلافکار به نام آیانار بکند و ...

داستان فیلم در مورد دو خواننده‌ی ایسلندی است که فرصت نمایندگی کشورشان در بزرگ‌ترین مسابقه‌ی خوانندگی دنیا را به دست می‌آورند و ...

دو جوان عاشق با پیش زمینه های متفاوت، برای ماندن با یکدیگر، با خانواده و دوستانشان رویارویی می کنند. این فیلم اقتباسی موزیکال از یک فیلم دیگر با همین نام، محصول سال هزار و نهصد و هشتاد و سه، می باشد.

داستان این فیلم در مورد مهاجری الجزایری است که جایگزین معلم مدرسه ی ابتدایی میشود که به تازگی فوت کرده است...

اسکات از زمان فوت پدرش که آتش نشان بود، دچار غم و اندوه فراوانی شد. او روز های خود را به بطالت سپری کرده، ماریجوانا مصرف می کند و آرزو دارد که خالکوب شود تا این که زندگی، او را مجبور می کند که با غم و اندوه خود کنار آمده و اولین قدم هایش را در راستای یک زندگی بهتر بردارد.

داستان این فیلم ترسناک و کمدی درباره‌ی یک قصاب ترسو و خواهر دوقولویش است که برای پیدا کردن والدین خود به استرالیا سفر می‌کنند ، اما شهر مادری آن‌ها راز مخوفی دارد و خیلی زود ماجراهایی را تجربه می‌کنند که…

میرزا(آمیتاب باچان) و مستأجرش بانکی(آیوشمان کورانا) مدام بر سر کرایه جنگ دارند تا اینکه میرزا تصمیم می‌گیرد برای خلاص شدن از شر او...

گاهی احساس می کنیم بسیار خوش بخت هستیم و زندگی مان بهترین است، اما ناگهان اتفاقی تمام تصوراتمان را بر هم می زند. و این درست اتفاقی است که برای «مت کینگ» افتاد. او که نسبتا همسر و پدری بی تفاوت بود گمان می برد که زندگی فوق العاده ای دارد و هیچ چیز بهتر از این نمی شود. اما روزی همسرش در یک حادثه و در اثر تصادف با قایق به شدت مجروح می شود و به کما می رود. مت مجبور است بیشتر به دو دخترش برسد و در خلال این ماجرا با فرزندانش صمیمی تر می شود...