ماری یک دختر جوان معمولی است که در کنار عمه ی محبوب خود یعنی شارلوت زندگی می کند و تاکنون هیچ ماجراجویی و حتی دوستی نداشته است. یک روز او با گلی عجیب و غریب برخورد میکند که قدرت جادویی برایش به ارمغان می‌آورد و…
مادر بدجنس سیندرلا “بانو ترمین” از عصای سحر آمیز پری مهربان استفاده کرده و زمان را به روزی که سیندرلا سعی داشت کفش شیشه ای بپوشد، برمیگرداند و با جادو کاری میکند که کفش اندازه ی پای آناستازیا یکی از خواهران ناتنی سیندرلا شود و…
دختری توسط ناپدری سنگ دلش که قصد تصاحب اموال او را دارد به یک تیمارستان فرستاده می شود. او در آنجا و در عالم خیال به همراه چهار نفر دیگر به موجوداتی وحشت انگیز مواجه می شود. به نظر می رسد اتفاقات عالم خیال می تواند بر عالم واقعی تاثیر بگذارد و بتواند او را از مهلکه ای که در آن گیر افتاده نجات دهد اما …
بخاطر یکسری سوءتفاهم، آلوین، سیمون و تئودور به این باور می رسند که دیو قصد دارد تا به میامی برود و به دوست جدید خود پیشنهاد ازدواج دهد. حال آن ها سه روز فرصت دارند تا مانع این کار شوند و…
موسى (ع) به عنوان شاهزاده اى مصرى محبوبیت پیدا میکند و حتى بیشتر از پسر فرعون، “رامسس“، مورد توجه قرار میگیرد. با این همه، خیلى زود نسب واقعى او فاش مىشود و به تبعید سر به بیابان میگذارد. ماجرای این فیلم از تولد موسی و به آب انداختنش توسط خواهر و مادرش آغاز شده و با گذر از تقریباً تمامی وقایع مهم زندگی این پیامبر خدا به عبور دادن قوم یهود از رود اردن توسط ایشان و خداحافظیش از خانواده و عروجش به ملکوت اعلی می‌انجامد…
برنده 1 بار برنده جایزه 12 بار برنده جایزه و 12 بار نامزد دریافت جایزه
یک مرد به دوره گردی و کارهای عجیب و غریب و مضحک می پردازد. او با فردی آشنا می شود که او را با هفت شخص قدرتمند و ثروتمند آشنا می کند، که هر کدامشان جلوه گر یکی از سیاره های منظومه شمسی هستند...
«جیمز باند» (کانری) با پی گیری ماجرای قاچاق الماس در می یابد که دشمن دیرین، «بلوفلد» (گری) می خواهد با الماس، لیزر غول آسایی بسازد و پس از فرستادن آن به فضا، شهر واشینگتن را نشانه بگیرد...
نامزد دریافت 1 بار برنده جایزه 2 بار برنده جایزه و 4 بار نامزد دریافت جایزه
«سر رابرت کینگ» (کالدر) غول نفتی، بر اثر یک سوء قصد در ستاد مرکزی MI6 می میرد. به هنگام خاک سپاری «کینگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات می کند که قبلا یک بار تروریستی به نام «رنار» (کارلایل) او را ربوده است. خیلی زود «M» (دنچ)، رئیس «باند» او را برای محافظت از «الکترا» و شناسایی قاتل «کینگ» به قفقاز می فرستد.
