زن جوانی که حوادث غمبار گذشته را پشت سر گذاشته، همراه با تعدادی دیگر شاهد حمله مرگبار به مردی جوان هستند، اما هیچ گونه دخالتی نمی‌کنند، سپس از سوی فرد یا شئی ناشناس هدف انتقام قرار می گیرند.
«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیت‌ها به دنیایی انسان‌ها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.
مردی پس از زنده ماندن در یک سانحه رانندگی دلخراش و از دست دادن همسر و حافظه خود، برای به دست آوردن حافظه خود تلاش می کند. او که در تلاش برای تربیت دخترش است ، ناامید از بازگشت به خویشتن سابق خود ، یک درمان آزمایشی دریافت می کند...
در دنیایی که دیگر خبری از دولت کشور ها نیست سربازان جهانی از بین افراد خودشان بهترین ها را انتخاب می کنند تا بقیه را در یک نبرد خطرناک فرماندهی کنند...
پنج مرد بصورت پنهانی یک پنتهاوس زیر شیروانی تهیه می کنند تا گهگاهی به آن بروند و از زندگی خانواده خارج گردند اما زمانی که یک جسد در این خانه پیدا می شود شرایط تغییر می کند…
داستان درباره مردمان شهری است كه ناگهان همه به یك كوری مسری مبتلا می شوند جز زنی ( مور ) كه استثنائا كور نشده و جامعه اش را می بیند كه چطوری حد و مرزها را پشت سر می گذارند...
