این فیلم داستان یک پسربچه به نام مایک را دنبال میکند که در یک ساحل قشنگ اما خالی از سکنه در جنوب استرالیا بزرگ می‌شود و به صورت غیرمنتظره‌ای یک پلیکان یتیم را نجات و سپس رشد می‌دهد…
در اواخر قرن نوزدهم، پیتر سیدنیوس یک مرد جوان بلندپرواز از یک خانواده مذهبی مسیحی در دانمارک غربی است به کپنهاگ سفر می کند تا مهندسی بخواند، اما پدرش که کشیش هست مخالفت میکند و...
برای مدت زمان سی سال پیل مانتر همچون یک فرد منزوی و بیخیال همراه مادرش زندگی کرده است. اما وقتی که مادرش به طور ناگهانی فوت میکند ، پیل سفری پرماجرا برای پیدا کردن برادرانش را آغاز می‌نماید و…
داستان فیلم در مورد “اریک لیدل” است، ورزشکاری که اولین مدال طلا را برای کشور چین بدست آورده و از بزرگترین ورزشکاران کشور اسکاتلد می باشد که گرفتار جنگ در کشور چین می شود و…
پس ازینکه والدین تسوکو ( که بعدها اسم آلیس را برای خود انتخاب کرد) زمانی که او 14 ساله بود، از یکدیگر جدا شدند، او و مادرش به یک شهر جدید نقل مکان کردند که تسوکو آن را بونیس نامید و در یک مدرسه به عنوان دانش آموز انتقالی ثبت نام کرد. او به زودی خود را در یک احساس وظیفه نسبت به یهودا که گفته می شد یک سال پیش به قتل رسیده، یافت...
همه چیز از باران و توفان آغاز می‌شود. پدری برای پسرش داستانی اسطوره ای را نقل میکند؛ داستانی به غایت غریب که اما خیلی زود باورش می‌کنیم. در چند بخش زندگی شخصیت اصلی را شاهدیم: در اوایل قرن بیستم با یک کودک و مادربزرگ وحشی‌اش که در روستایی به نام تومباد (Tumbbad) در زنجیر نگهداری می‌شود روبرو هستیم، اما این مادربزرگ راز گنج و محل آن را می‌داند. این پسر به هنگام ترک آنجا با مادرش به او قول می‌دهد که هیچ گاه به تومباد بازنگردد، اما در اپیزود بعد او بازگشته و راز گنج را از مادربزرگش می‌پرسد و این آغاز ماجرای پر پیج و خمی است که این مرد را به هزارتوی وحشتناکی می‌کشاند؛ هزار توی حرص و آز.
دختری که شاهد قتل بهترین دوست دوران کودکی‌اش بدستان پلیس بوده است از طرف جامعه تحت فشار قرار می‌گیرد. اما او در این میان باید برای احقاق حق، صدایش را برای اجرای عدالت به گوش همه برساند…
