بوبو و دوستانش توسط تبهکاری به نام Retak’ka که سعی در بدست آوردن قدرت جادویی او دارد، تحت خطر قرار میگیرند. این تبهکار در تلاش است تا قدرت های ماورایی خود را از بوبو پس بگیرد تا به قدرتمندترین فرد تبدیل و بر کهکشان مسلط شود. حالا بوبو همراه با دوستان خود، باید راهی برای شکست او قبل از اینکه قدرت هایش در دست فرد دیگری قرار بگیرد، پیدا کنند…
جوزف، رقاص پرشور هیپ هاپ، از ورود به شرکت پدرش امتناع می‌کند تا شانسش را در پاریس امتحان کند. با دوست دخترش "اما" و بهترین دوستش "کریم" به خدمه ی یوری پاریس ، ( یک رقصنده برک معروف) می پیوندد تا سعی کند برنده مسابقه بین المللی هیپ هاپ شود ...
این انیمیشن درباره یک سگ ولگرد به نام راجر که دوست دارد ادای رابین هود را دربیاورد و یک گربه خانگی لوس به نام بل است که با هم متحد میشوند تا از شهر و مردمانش در برابر تهاجم ربات های مخرب محافظت کنند. اما همه چیز آنطور که پیش بینی میکردند پیش نمیرود و…
« چارلى » ولگرد ( چاپلین ) كه پلیس او را با خلافكارى اشتباه گرفته است، به سیركى پناه مىآورد و به عنوان دلقك استخدام مىشود، و چیزى نگذشته كه به نادخترى صاحب سیرك ( كندى ) دل مىبندد...
در سال ۱۸۹۸، تب طلا همه جا را فراگرفته است و همه كس براى به دست آوردن ثروتى باد آورده به آلاسكا روى می آورد. از جمله « چارلى » ( چاپلین )، ولگردى تنها كه خیلى زود با جویندگان دیگر، « جیم گندهه » ( سوین ) دوست مى شود.
نامزد دریافت 2 اسکار. 3 بار برنده جایزه و 1 بار نامزد دریافت جایزه.
«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى می‌کند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ میشکند و براى ناپدرى خود کار جور می‌کند.
در سالهاى جنگ جهانى اول در كشور تومانیا، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میكند خود را در یك آسایشگاه روانى میابد و پس از مدتى كه طى آن حاكمیت كشور به دست دیكتاتورى به نام « هینكل » ( چاپلین ) افتاده، از آن جا مرخص میشود...
نامزد دریافت 5 اسکار. 6 بار برنده جایزه و 1 بار نامزد دریافت جایزه.
در آخرین فیلم صامت چاپلین، او در مقابل جامعه ی مدرن، عصر ماشین ها و پیشرفت بر می خیزد. در ابتدا او را می بینیم که دیوانه وار تلاش می کند تا با خط تولید سفت کردن پیچ و مهره ها همراه شود. او برای آزمایش با یک دستگاه تغذیه ی اتوماتیک انتخاب شده است اما اتفاقات ناگواری که پیش می آید باعث می شود تا رئیسش تصور کند که او دیوانه شده است و چارلی به یک بیمارستان روانی منتقل می شود...
