سرهنگ «جان هنری پاترسن» (کیلمر) برای احداث خط آهن به آفریقا می رود. با پیدا شدن یک شیر آدم خوار، کار به مشکل بر می خورد، اما «پاترسن» تله ای برای شیر می گذارد و او را می کشد. دو ماه بعد روند ساختن پل به خوبی پیش می رود. اما سر و کله ی دو شیر درنده ی دیگر که بسیار خطرناک هستند، پیدا می شود. بومیان معتقدند که این دو شیر روح دو هیولا هستند...
برنده 1 بار برنده جایزه 1 بار برنده جایزه و 5 بار نامزد دریافت جایزه
داستان فیلم در مورد دنیس، مردی 30 ساله است که مادرش از دوران کودکی لقب «عنکبوت» را روی او گذاشته. او 20 سال است که مبتلا به شیزوفرنی حاد می باشد و هیچ موقع بطور کامل درمان نشده است...
شیطان می خواهد با آبستن کردن دختری به نام «کریستین» (تانی) به هنگام شروع هزاره ی سوم، «پایان روزها» را که در مکاشفات یوحنا پیش بینی شده، تحقق بخشد. اما «جریکو کین» (شوارتسنگر)، محافظ یک بانکدار وال استریت (برن)، به مقابله بر می خیزد...
پاریس. «رجى لامبرت» ( هپبرن ) هنگام بازگشت از سفرى تفریحى با جنازه ى شوهرش روبه رو مى شود. چهار مرد به دنبال رجى هستند و مردى ( گرانت ) به كمكش مى آید كه معلوم نیست قهرمان است یا جاسوس یا قاتل...
نامزد دریافت 1 بار برنده جایزه 3 بار برنده جایزه و 9 بار نامزد دریافت جایزه
دو هواپیما پس از اشتباه "دیلان برنسون" با یکدیگر برخورد میکنند. وی پس از اخراج شدن از کارش، متوجه رویدادها و صداهایی می شود که هر روز برایش تکرار می شوند و در راس ساعت ۲ و ۲۲ دقیقه بعدازظهر پایان می یابند…
لس آنجلس، آینده ای نزدیک. آواره ای (پایپر) تنها وارد شهر می شود و خود را با جامعه ای مصرفی و به شدت طبقاتی روبه رو می یابد که در آن مخلوقاتی بیگانه با قیافه ی مبدل انسانی، از طریق هدایت وسایل ارتباط جمعی، به ویژه ایستگاهی تلویزیونی که مانع درک بهتر عامه می شود، کنترل همه چیز را به دست دارند...
دانش آموزی در راه کسب یک جایزه 100000 دلاری، یک بازی کامپیوتری در دهه 1980 برای بقا بازی می کند. پس از یک سری لحظات وحشتناک غیرمنتظره، او به زودی متوجه می شود که دیگر برای پول بازی نمی کند، بلکه برای زندگی خود بازی می کند.
