پس از بیست و پنج سال، سیلوا سوار بر است خود می‌شود و در صحرا سفر می‌کند تا دوستش کلانتر جیک را ببیند. پس از آنکه به‌هم می‌رسند و جشن می‌گیرند به او می‌گوید که برای تجدید خاطره و دیدار به سراغ او نرفته.

یک تفنگدار دریایی جانباز افغانستان به یک مرکز امور کهنه‌سربازان مونتانا فرستاده می‌شود و در آنجا با یک کهنه‌سرباز جنگ ویتنام آشنا می‌شود که به او آموزش می‌دهد چگونه با ماهی‌گیری با آسیب‌های روحی و جسمی‌اش کنار بیاید.

داستان نویسنده‌ای مشهور به‌نام الکساندر که بیمار است و زمان کمی برای او مانده. روزی در خیابان با پسر بچه‌ای در خیابان روبه‌رو می‌شود که یک مهاجر غیرقانونی از آلبانی است و تصمیم می‌گیرد که پسر را به خانه‌اش برساند.

داستان مادری مجرد به‌نام فلورا که رابطه‌اش با پسرش مکس شکرآب است و دنبال سرگرمی‌ای برای او است. روزی یک گیتار را از یک آشغال‌دونی پیدا می‌کند و متوجه می‌شود که ممکن است راه حل مشکل‌شان این گیتار باشد.

داستان یک مادر تنها و دخترش که مرتکب جرمی می‌شود و همسایه‌شان به آنها کمک می‌کند تا در حین تحقیقات پلیس بر روی آن جرم سرپوش بگذارند.

داستان یک کارآگاه خصوصی به‌نام ول باربر که توسط یک زن بیوه پولدار استخدام می‌شود تا نوه‌اش را پیدا کند.

داستان بازماندگانی از یک زلزله در سئول که برای بقا تلاش می‌کنند.

داستان پسری 10 ساله به‌نام جانی که دیدگاهی فراتر از سن خود دارد و معلم او توانایی‌اش را کشف می‌کند و دنیای جدیدی به روی او باز می‌کند.

داستان واقعی و باورنکردنی تلاش ریکی هیل برای رسیدن به لیگ بزرگ بیسبال.

داستان زنی جوان و حامله به‌نام میا که درون یک کانتینر کشتی قایم می‌شود تا از کشورش که در جنگ است فرار کند اما در میان سفر، طوفان شدیدی اوضاع را به‌هم می‌ریزد و میا مجبور می‌شود که در کانتینر، در وسط دریا و در حالی که گم شده است بچه‌اش را به‌دنیا بیاورد و برای بقا بجنگد.