داستان زن جوانی که پس از جدایی به ورونای ایتالیا سفر می کند، اما متوجه می شود که ویلایی که رزرو کرده دو بار رزرو شده است و باید تعطیلات خود را با یک مرد بدبین بریتانیایی تقسیم کند.

دو سرباز کهنه کار که در جنگ بوسنی حضور داشته اند، یکی آمریکایی و دیگری صربی، دوستی شان جای خود را به دشمنی می دهد...

مت مرداک فردی نابینا است که سالها قبل زمانیکه سعی می کرده جان یک پیرمرد را از تصادف با یک کامیون نجات دهد این اتفاق برای او افتاده است. پرتوهای رادیو اکتیو منتشر شده از مواد شیمیایی داخل کامیون باعث این امر شده اما در عوض مت تواناییهای ویژه ای پیدا کرده است. اکنون او بعنوان یک مشاور حقوقی در نیویورک زندگی می کند. اما زمانیکه پدرش به قتل می رسد، او از قدرت و تواناییهایش برای مبارزه با تبهکاران استفاده می کند بنابراین در روز او از بیگناهان دفاع می کند و در شب تبه کاران را مجازات می نماید.

جانی بلیز در دوران جوانی و زمانیکه حال پدرش بشدت وخیم است مفیستو یا همان شیطان نزد او آمده و با او معامله ای می کند . او حاضر می شود به ازای شفای پدرش از بیماری روح خود را در اختیار شیطان بگذارد اما در ادامه در می یابد فریب خورده است…

داستان فیلم ماجرای یک وکیل سخت کوش و جدی به نام سوزان است که برای نجات شرکت حقوقی کوچک خود،  پرونده ای با حق الوکاله بالا از شخصی به نام نیک قبول میکند،این مشتری جدید و جذابی که می خواهد علیه یک وب سایت دوست یابی که تضمین می کند کاربرهایش عشق را پیدا کنند طرح دعوی کند. اما با اوج گرفتن ماجرا، احساسات سوزان و نیک نسبت به یکدیگر نیز رنگ دیگری میگیرد....

در سال 1972، گروهی از سارقان اهل یانگستون، اوهایو تلاش می‌کنند تا 30 میلیون دلار کمک های غیرقانونی را به سرقت برده و پول را از صندوق مخفی رییس جمهور ریچارد نیکسون باج‌گیری کنند...