داستان یک خانواده پناهجو سوریه‌ای، یک دبیر انگلیسی افغان و یک سرباز مرز که هم‌دیگر را در مرز لهستان و بلاروس در طی اتفاقات ناگواری که در بلاروس رخ می‌دهد ملاقات می‌کنند.

داستان دو پسر جوان به‌نام‌های سیدو و موسی که قصد دارند از داکار به اروپا بروند.

داستان سرنوشت آخرین میخانه باقی‌مانده در شهرکی در شمال شرقی انگلیس به‌نام بلوط پیر، زمانی که مردم در حال نقل مکان از شهرک هستند، معدن‌ها بسته شده‌اند و خانه‌ها ارزان و خالی شده‌اند که به همین دلیل بهترین مکان ممکن برای پناهجویان سوریه‌ای می‌باشد.

سرآشپزی به نام پیر توسط رئیس خود اخراج شده است. حال او با کمک یک زن جوان، قدرت پیدا می‌کند تا خود را از موقعیتش به عنوان خدمتکار رها کرده و اولین رستوران را در فرانسه دهه 1700 افتتاح کند…

زنی بیست و پنج ساله فرانسوی که در کودکی توسط خانواده‌ای فرانسوی به سرپرستی گرفته شده بوده، حالا برای اولین بار به کره برمی‌گردد تا پدر و مادر واقعی‌اش را پیدا کند و آنها را غافلگیر کند.

داستان زنی به‌نام میه که دچار فراموشی شده. بازرسی به‌نام ولکرز به سراغ او می‌آید و اذعان دارد که او، آخرین نفری بوده که با مردی به‌نام توماس دیده شده. حالا برای پیدا کردن توماس، میه باید خاطرات گمشده‌اش را دوباره به یاد آورد.

داستان زندگی ژان بکو، دختر نامشروع یک خیاط مستمند در سال 1743 که به دربار لوئی پانزدهم رسید و تبدیل به آخرین معشوقه‌ی او شد.

دالوا یک دختر دوازده ساله است که تمام رفتارش مانند یک زن بالغ است. روزی دالوا به زور از خانه‌اش گرفته می‌شود، اول مات و مبهوت و شوکه شده است اما بعد با جیدن، یک مددکار اجتماعی آشنا می‌شود. حالا به‌نظر می‌رسد زندگی جدیدی در انتظار دالوا است.

دارتانیان پس از آنکه به حال خود رها شد تا بمیرد، حالا به پاریس آمده تا کسانی که به او حمله کردند را پیدا کند اما به جنگی می‌رسد که پای سرنوشت فرانسه در میان است و حالا خود را با آتوس، پورتوس و آرامئیس، سه تفنگ‌دار پادشاه هم هدف می‌کند تا...

داستان مردی که در یک جزیره متروکه گیر افتاده و با لاکپشت قرمزی برخورد می‌کند که زندگی او را تغییر می‌دهد.