در فیلم "خلافکاران میامی" «سانی کراکت» و «ریکاردو تابز» دو کارآگاه مخفی پلیس‌اند که در فلوریدا کار میکنند. تازه ترین مأموریت آن دو گیر انداختن «مونتویا» یکی از رؤسای قاچاقچیان محلی است...
در فیلم "هویی با و قصر جادوگر" جادوگر شروری به نام ارلا زندگی را برای هویی با و خواهرزاده اش اوفلیا تلخ می کند. بعد از آنکه مادر اوفلیا زندانی می شود، اوفلیا از هویی با می خواهد برای درک طلسم های یک کتاب ارزشمند به او کمک کند...
در فیلم "گوست داگ: سلوک سامورایی" یک آدم‌کش حرفهای با نام مستعار گوست داگ که از قوانین کهن فرقه سامورایی پیروی می‌کند و ماموریت‌هایی را برای سازمان‌های تبهکار انجام می‌دهد، در جدیدترین ماموریتش مطابق نقشه تعیین‌شده پیش نمی‌رود و از سوی گروه‌های مافیایی تحت تعقیب قرار می‌گیرد و...
داستان زوجی به‌نام مارک و آنا که تصمیم می‌گیرند خانه‌شان را با خانه یک زوج بازنشسته آلمانی که در اینترنت با آن‌ها آشنا شدند، عوض کنند. رفته رفته این تغییر برای مارک و آنا تبدیل به کابوس می‌شود و متوجه می‌شوند آن‌های برنامه‌های دیگری برایشان دارند.
داستان دبیری که پس از چهار سال خدمت اجباری امیدوار است به روستایی دور افتاده در استانبول منتقل شود اما دو دانش‌آموز او را متهم به ارتباط غیراخلاقی میکنند. حالا که او تمام امیدش را از دست داده، یکی از همکارانش زاویه دید جدیدی از زندگی را به او یاد می‌دهد.
داستان فیلم در مورد آدولف هیتلر است. او پیشوای آلمان در جنگ جهانی دوم بود که توانست اروپا را در مدتی کوتاه فتح کند. در این فیلم طنز او از خواب چند ساله ی خود بیدار شده است و قصد دارد که یک بار دیگر قدرت را در آلمان در دست بگیرد و بر صدر حکومت آلمان قرار بگیرد و ....
داستان در هلسینکی دوران مدرن روایت می‌شود، جایی که دو فرد در جستجوی عشق، تصادفاً یکدیگر را در کلوب کارائوکه ملاقات میکنند اما مسیر عشق‌شان موانع گوناگون و بسیاری دارد که...
داستان معلمی که شغلی در مدرسه تیزهوشان قبول می‌کند و در آنجا با پنج دانش‌آموز ارتباط بسیار صمیمی و محکمی برقرار می‌کند، ارتباطی که به ضررشان تمام می‌شود.
داستان فیلم در سال ۱۹۵۱ در اوهایو رخ می‌دهد و درباره‌ی دانشجویی به نام مارکوس می‌باشد که باید اذیت و آزارها و سخت‌گیری‌های رئیس دانشکده‌اش را تحمل کند و…
زمانی که صاحب مزرعه اقدام به ترک مزرعه اش می کند، حیوانات مزرعه شروع می کنند به بازی کردن و آواز خواندن و رقصیدن. اما اوضاع نمی تواند تا ابد به همین ش کل ادامه یابد. نهایتا کسی باید پا پیش بگذارد و امورات مزرعه را در غیاب صاحبش اداره کند...
