داستان فیلم در مورد زنی است که در اتاق کرایوتراپی به هوش می‌آید و هیچ چیزی به خاطر نمی‌آورد و باید قبل از تمام شدن اکسیژن راهی به بیرون پیدا کند.

پسری لال زمانی که آرزو می‌کند تا به بزرگترین رویای قلبی‌اش برسد، در آپارتمانش با یک هیولای شیطانی محبوس می‌شود.

او از آفریقا آمد و در کنار ژاپنی ها شجاعانه جنگید. آنها او را سامورایی سیاه می نامیدند و وی را به یک افسانه تبدیل کردند.

یک دختر انسانی که مخفیانه توسط روبات ها بزرگ شده، شروع به کشف اسرار تاریک پشت دنیای رها شده و خیال پرور خود می کند که چگونه همه چیز ناپدید شده است.

یک زن جوان به نام کورا، در هنگام تلاش برای فرار از بردگی در جنوب، یک چیز بسیار مهمی را کشف می‌کند.

با تعطیلی مدارس، تعطیلات تابستانی شروع شده و فعالیت کمپ‌ها در آستانه آغاز شدن است، اما هنگامی که به جان یکی از اهالی منطقی سوء قصد می‌شود، مبارزه‌ای مخوف برای بقا آغاز می‌شود.

داستان فیلم در خصوص فردی به نام دیوید می‌باشد. وی ناامیدانه تلاش می کند تا در زمان جدایی از همسرش ، خانواده‌ی شش نفره خود را کنار هم نگه دارد. دیوید و همسرش تصمیم می‌گیرند که در روابط یکدیگر، دخالتی نداشته باشند و هر کس به سمت زندگی خودش حرکت کند. اما دیوید بازهم نمی‌تواند این موضوع را هضم کند و نسبت به رابطه‌ی جدید همسر سابق خود، بسیار بدبین است. از همین رو ...

ویل هاوکینز دیگر جایی برای رفتن ندارد، برای اولین بار خود را در اردوگاه می‌بیند. او با دختری آشنا می‌شود و قلبش را تصاحب می‌کند. سرانجام موفق به خرید خانه‌ای می‌شود و...

زندگی معاصر، شهری و مشکلات گریبانگیر آن در منظر جدیدی از روابط که تمایز بین رهایی و استثمار است به تصویر کشیده می شود...

فیلم در مورد سِر جیمز بروک، کسی که برای پایان دادن به دزدی دریایی، برده‌داری و جایزه‌بگیری، جنگ‌های صلیبی را با امپراتوری بریتانیا در سال 1840 آغاز کرد، است.