ایل اسنودن ، پدر مجرد و تفنگدار دریایی سابق ، در یک توقف معمول برای کار در خدمات محافظت از کودک ، کایل خود و گروهی از مشتریان بی گناه را که در داخل فروشگاه ناپدری خود محبوس شده اند می یابد و ...

هنگامی که سم در حاشیه دریاچه ای دورافتاده و ساکن به قتل میرسد، روحش از بدن او خارج شده و از طریق جسم دوستانش، در پی قاتل می گردد.

بعد از فرار از یک آدم‌ربایی، یک زن آشفته و ترسیده باید یک راننده را وادار کند که یک شب در کامیون‌اش بماند. این دو نفر اما، نمی‌دانند که باقی شب، پر از حوادث خواهد بود.

پرواز پر از سرگرمی به سمت مکانی دوردست برای پنج مسافر به یک کابوس تبدیل می شود چرا که هواپیمای آنها در حادثه ای عجیب نابود شده و در یک قایق گرفتار می شوند. در 100 مایلی ساحل و کوسه های انسان خوار کمین کرده اند و..

کریستوفر مک‌کاندلس یک دانشجوی ممتاز و ورزشکار بوده که پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه اموری، دارایی‌های خودش رها و 24 هزار دلاری که در حساب بانکی‌اش داشت را به خیریه اهدا کرد تا برای زندگی در بیابان به آلاسکا سفر کند. در طول راه، کریستوفر با یک‌سری از شخصیت‌ها مواجه می‌شود که زندگی‌اش را شکل می‌دهند.

دانشمندان در یک جزیره یک پارکی تفریحی ساخته‌اند که در آن دایناسورها را شبیه‌سازی کرده‌اند. جان هاموند گروهی از دانشمندان را برای بازدید از پارک پیش از بازگشایی همگانی فرا می‌خواند. اما به سبب سهل انگاری و خرابکاری ، دسته ای از دایناسورها آزاد می‌شوند و بازدیدکنندگان و کارشناسان می‌کوشند تا برای نجات خود از جزیره بگریزند و…

فردی به نام دنیل پانزده سال پس از قتل خواهر بزرگ‌ترش عاشق یکی از دختران دبیرستان به نام کیسی می شود. اتفاقات جالبی برای او رخ می‌دهد و این اتفاقات سبب می‌شود که ....

سرگذشت یک کازینو در لاس وگاس، چند وچون اداره ی آن و پشت پرده ی رابطه های گردانندگانش، به ویژه رابطه ی «ایس» (دنیرو)، مدیر کاردان و موفق کازینو با دوست خشن و مهارناپذیرش، «نیکی» (پشی) و همسر ولنگار و غیرقابل اعتمادش، «جینجر» (استون).

طی یک سری مکالمه تلفنی بهم پیوسته، داستان مرموز گروهی از غریبه ها که زندگی آنها در آستانه فروپاشی است را به تصویر می کشد...

سریال روایت مایک، جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما…