تجربه‌ای سینماتیک از زندگی انسان‌ها و حیات وحش در سخت‌ترین شرایط محیطی کره زمین.

تعطیلات تونی و امیلی هیوز با ناپدید شدن بچه‌ی پنج ساله‌شان تبدیل به کابوس می‌شود و حالا باید او را پیدا کنند.

تندی و تایرون قبل از اینکه با یکدیگر آشنا ‌شوند هرگز راز تاریک خود را با کسی به اشتراک نگذاشته بودند. قدرتی که آن‌ها دارند، یکدیگر را به هم متصل می‌کند، اما آیا آن‌ها آماده تبدیل شدن به قهرمان هستند؟

ریلاکوما به طور اتفاقی در آپارتمان کائورو که کارمند دفتری است، ظاهر می‌شود و شروع به زندگی در این مکان می‌کند. او در پشتش یک زیپ دارد که کاربرد آن مشخص نیست. او غذاهایی مانند پنکیک، کوفته برنجی، پودینگ و انبه را دوست دارد و به‌همراه کوریلاکموا که یک خرس سفید عروسکی است و یک پرنده زرد رنگ به نام Kiiroitori، در این خانه با کائورو زندگی می‌کند.

این سریال در قالب آنتولوژی است که در هر فصل این سریال داستان اخلاقی متفاوتی روایت خواهد شد که از منابع فرهنگی مهمی اقتباس شده است و نشان دهنده قدرت تصمیمی سرنوشت ساز خواهد بود که می‌تواند مسیر یک زندگی را کاملا عوض کند.

سریال ماجراجویی های یک مامور اف‌بی‌آی کله شق اما حساس به نام ویل چیس (اسم رمز: ویسکی کَوِلیِر) را دنبال می کند. بعد از یک شکست احساسی، چیس برگماشته می شود تا با یک عامل کله خر سازمان سیا به نام فرانچسکا “فرانکی” تروبریج (اسم رمز: فایری تریبون) همکاری کند. آنها با هم، یک تیم بین المللی از جاسوس های ناکارآمد، مضحک و قهرمان را رهبری می کنند که هر از چند گاهی دنیا را نجات می دهند، در حالی که پا به جاده های سنگلاخی رفاقت، عشق و سیاست های اداری می گذارند.

یک مبارز هنرهای رزمی ترکیبی سابق که حالا مربی شده تلاش می‌کند باشگاه خود را باز نگه دارد و خانواده‌اش را نیز متحد نگه دارد.

دو فردی به اسم فرشید و سامان که دو جوانی هستند که با هم رفیق هستند و هر دوی آنها آس و پاس هستند.در یک خانه ای با هم در مرکز تهران زندگی میکنند.ماجرای این دو از زمانی شروع میشود که فرشید تصمیم میگرد با دختری ازدواج کند و زندگی خودش را بسازد و با این دختری که قرار است ازدواج کند چند مدت است که در اینترنت و دنیای مجازی با هم آشنا شده اند.اما فرشید از آن دختر هیچ نمیداند جز آیدی اینستاگرامش…

گروهی از نوجوانان پس از اینکه به طرز اسرارآمیزی به یک نسخه کپی دیگری از شهرشان تله پورت می شوند و هیچ اثری از والدینشان نیست، سعی میکنند زنده بمانند.

جان بوساریان که خلبان بمب‌افکن در ارتش آمریکاست دست به هر کاری میزند تا از ماموریت‌های جنگی دوری کند. اما کاغذ بازی و بروکراسی ارتش همیشه راهی برای ماندن او در ارتش پیدا میکند.