اتفاقات این فیلم که در سال 1867 و ایالت مونتانا به وقوع میپیوندد، داستان یک شکارچی را به تصویر میکشد که در تلاش هست به همراه یک شکارچی جوان ، برادرش را پیدا کند. اما آنها در مسیر با مشکلات فراروانی مواجه میشوند که ماموریتشان را دشوار میکند و…
قبل از مرگ دوست "ریو"، او به "ریو" می گوید که یک زن که به نظر او شبیه اش است، در هوکایدو وجود دارد. به همین خاطر "ریو" سفری به سوی هوکایدو را آغاز می کند...
Maz Jobrani به استکهلم , سوید برای سومین جایگاه خود می‌رود و نشان می‌دهد که کمدی می‌تواند به راستی یک ابزار دیپلماتیک باشد وقتی که او مخاطبان بین‌المللی را به موضوعاتی از خانواده خود , نژاد پرستی , سیاست و رسانه تبدیل
این فیلم که بر اساس اتفاقات واقعی ساخته شده است در مورد خانواده ای می باشد که شبانه با آنها تماس گرفته می شود و به آنها میگویند که دخترشان را ربوده اند و...
کمدین ایرانی “ماز جبرانی” در این استندآپ کمدی که در سال 2015 اجرا کرده است به بحث های روز سیاسی و اجتماعی نگاه طنز گونه ای داشته و در این بازی فرزندان خود را نیز دخیل کرده است.
کلودیو ورونا یک تاجر جوان و بدبین است. یک روز او در آسانسور دفتر خود قبل از یک جلسه مهم با یک مشتری، گیر می افتد. به زودی این مانع آزار دهنده برایش به یک کابوس تبدیل خواهد شد. خارج از این قفس فلزی، یک ویروس مرگبار شروع به آلوده کردن و تبدیل افراد به زامبی های بسیار خشن و خطرناک کرده است. کلودیو میخواهد از آنجا بیرون بیاید، اما به نظر می رسد آسانسور امن ترین مکان در این شهر است.
یک جوان ایرانی (مازیار جبرانی) که عاشق سوپر قهرمانان آمریکایی است برنده‌ی قرعه‌کشی سالانه گرین کارت آمریکا شده و به لوس‌آنجلس می‌آید تا شاید به آرزوی بزرگش جامه‌ی عمل بپوشاند. نام خود را که در انگلیسی به‌سختی تلفظ می‌شود به جیمی وست وود تغییر داده و دوست دارد بنا بر آرزوهای بچگی‌هایش مانند استیو مک کوئین در فیلم Bullitt به یک پلیس کاردرست تبدیل شود اما به‌زودی متوجه می‌شود که تنها شغلی که می‌تواند برای خود دست‌وپا کند نگهبانی در یک خواربارفروشی ایرانی است…
هنگامی که تصمیم گرفته می‌شود یک زندانی برای دیدن مادر در حال مرگش به مدت کوتاهی از زندان آزاد شود، یک پلیس تازهکار مسوول کنترل این زندانی می‌شود. اما…
والتر برنز در مىیابد زن سابقش، هیلدى جانسن كه كار خبرنگارى در روزنامه ى او را رها كرده، قصد دارد با مأمور بیمه اى به نام بروس بالدوین ازدواج كند. او به هر ترتیبى مى كوشد تا مانع ازدواج معقول و قریب الوقوع هیلدى و بروس شود.
