داستان فیلم در تابستان سال 1998 اتفاق میافتد و بیانگر احساسات متضاد اعضای یک خانواده نسبت به یکدیگر از چشم کودک دوازده ساله ی این خانواده است. این سریال به کاردگردانی سمیر ساکسنا ساخته شده است و جزو 250 سریال برتر تاریخ سینمای جهان می باشد.

ریلاکوما به طور اتفاقی در آپارتمان کائورو که کارمند دفتری است، ظاهر می‌شود و شروع به زندگی در این مکان می‌کند. او در پشتش یک زیپ دارد که کاربرد آن مشخص نیست. او غذاهایی مانند پنکیک، کوفته برنجی، پودینگ و انبه را دوست دارد و به‌همراه کوریلاکموا که یک خرس سفید عروسکی است و یک پرنده زرد رنگ به نام Kiiroitori، در این خانه با کائورو زندگی می‌کند.

پس از مرگ پدر و مادر سانی، ویولت و کلاوس، سرپرستی آن ها به کنت اولاف یکی از خویشاوندان آن ها می رسد. مردی شرور که در پی ثروت بچه ها است او با اصرار عجیبی بر قانونی بودن تصرف ثروت آن ها در پی ازدواج با ویولت است، کسی که در پایان 18 سالگی به ثروت هنگفتی خواهد رسید…

سریال در منطقه‌ی روستایی زیبایی در جنوب کشور انگلستان روایت می‌شود و داستانی ماجراجویانه است که شجاعت و تلاش برای بقای گروهی از خرگوش‌ها در مقابل تجاوز انسان‌ها به محل زندگی‌شان را که با هدف نابودی آن مکان است به تصویر می‌کشد. راهنما و سردستهٔ گروه خرگوش‌ها، چند برادر دلیر و شجاع هستند و داستان سفر آن‌ها از محل سندلفورد وارت آغاز می‌شود و مشکلات آن‌ها با دشمنان و غارتگران بخشی اصلی داستان است و هدف نهایی این دسته هم رسیدن به سرزمین موعود و جامعه‌ای عدالتمند است.

داستان سریال شکارچیان ترول، درباره‌ی گروهی از دوستان می‌باشد که متوجه می‌شوند یک دنیای بزرگ از ترول‌ها در زیر محل زندگی آن‌ها وجود دارد و تصمیم می‌گیرند با آن‌ها متحد شوند و در حفظ و نگه‌داری آن همکاری کنند. اما…