داستان یک جراح که به‌خاطر عضو پیوندهای مصنوعی معروف شد اما پس از مدتی کلاهبردار با سابقه انبوهی از دروغ‌های بزرگ شناخته شد و بیمارانش با عواقب فاجعه‌بار جراحی‌هایش دست و پنجه نرم کردند.
داستان زوجی جوان که ماشین‌شان در شهری کوچک و ترسناک خراب می‌شود و مجبور می‌شوند شب را در یک کلبه سپری کنند، غافل از آنکه سه غریبه نقاب‌دار در کمین‌شان هستند و قصد هیچ رحمی ندارند.
پسران بد میامی باری دیگر برگشته‌اند و این دفعه در تلاش‌اند تا اتهاماتی که به فرمانده فقیدشان یعنی کانرد هاوارد زده شده را رفع کنند، آن هم در حالی که این بار خودشان از نیروهای پلیس فراری هستند!
داستان دختر جوانی که خون‌آشام است اما نمی‌تواند برای بر طرف کردن عطش‌اش به خون، کسی را به قتل برساند. برای همین ممکن است راه‌حل دیگری برای مشکل‌اش پیدا کرده باشد، راه‌حلی که شامل یک پسر جوان با تمایلات خودکشی می‌باشد.
داستان پسری که اواخر دهه 20 سالگی‌اش را سپری می‌کند و تصمیم می‌گیرد از شغل پشت میزی و آسان‌اش استعفا دهد و زندگی را در آغوش بگیرد، غافل از آنکه نمی‌داند حالا با آزادی‌ای که به دست آورده چه کار کند.
داستان پسری نابینا به‌نام سریکانت که به مؤسسه فناوری ماساچوست راه پیدا می‌کند و در آنجا شرکت بولانت را تأسیس می‌کند. در این مسیر با موانع و چالش‌های زیادی چه به‌عنوان انسانی نابینا و چه کارآفرین، مواجه می‌شود که...
