«ويليام تاکر» (گرانت) در محله ي ناتينگ هيل (غرب لندن) کتاب فروشي دارد. يک روز «آنا اسکات» (رابرتس)، ستاره ي امريکايي که به لندن آمده تا در فيلمي بازي کند، در حال گشت و گذار وارد مغازه ي «ويليام» مي شود و کتابي مي خرد. اما ارتباط اين دو که قاعدتا بايد در همين جا تمام شود، ادامه پيدا مي کند و پس از چندي به رابطه اي عاطفي تبديل مي شود...

یک قاچاقچی حرفه ای کوکائین که در میان مافیای انگلیسی جایگاه ویژه ای دارد، تصمیم به بازنشستگی گرفته است. گرچه رئیس او، «جیمی پرایس» یک ماموریت سنگین برای او دارد: پیدا کردن دختر گمشده ی رفیق دیرینه ی جیمی، «ادوارد ریدر» که مردی ثروتمند است…

موجودات فضایی به زمین حمله کرده اند و آن را به تسخیر خود در آورده اند. اکنون نگاه تمام جهان به سربازان آمریکایی است…

به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقاله‌ای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.

یک گوسفند دار بزدل وقتی که از یک نبرد با تفنگ فرار میکند، دوست دَمدمی مزاج خود را از دست میدهد. اما شخصی اسرارآمیز به شهر میآید و به او کمک میکند رفتاری شجاعانه داشته باشد اما…

روایت جکی "عدالت"، مبارز بخت برگشته‌ی مبارزات آزاد که در تنها مبارزه ای که بهتر از حریفیش عمل کرد، شکست می خورد. وقتی 6 سال پیش مانیِ 6 ساله- پسری که سال‌ها پیش از آنجا رفته بود، به خانه‌اش برمیگردد. جکی باید .

درباره پدریست که سفری را برای نجات دو پسرش از تهدیدی ناشناخته آغاز می کند. این دو برادر نیز باید دنیای کودکی خود را پشت سر بگذارند و خود را برای خطرات پیش رو که لحظه به لحظه جدی تر می شوند، آماده کنند.

کریس ون که سابقاً عضو گروه نیروهای ویژه ارتش بوده پس از مدتها دوری به زادگاهش باز می گردد تا در کارخانه چوب بری شهر کاری بیابد و زندگی آرامی را شروع کند . اما او بزودی در می یابد که کارخانه تعطیل شده و کل شهر را فساد فرار گرفته است …

این فیلم داستان زندگی یکنواخت پسری جوان به نام ساتر کیلی را به تصویر می‌کشد. او که از زندگی خسته‌کننده‌اش کاملا راضی است و هیچ هدفی ندارد ، به زودی با شخصی عجیب و غریبی روبرو می‌شود که فلسفه زندگی‌اش را دچار دگرگونی می‌کند و…

فیلم داستان راهبه های قرون وسطایی شامل الساندرا (الیسون بری)، فرناندا (اوبری پلازا) و گینورا (کیت میکوچی) را دنبال می کند که زندگی ساده ای را در کلیسای خود به پیش می برند. آنها روزهای خود را صرف روال رهبانی، جاسوسی کردن از یکدیگر و سرزنش کردن کارگران املاک می کنند...