زوج جوانی که بتازگی ازدواج کرده و در یک خانه دور افتاده ساکن هستند، در نیمه شب مورد حمله سه غریبه که صورت هایشان را با ماسک پوشانده‌اند قرار می‌گیرند...

راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...

سه اعجوبه که هر کدام در زمینه‌ای متفاوت نابغه‌اند، بهمراه مادرشان در یک خانه زندگی می کنند. پدرشان هم که مدت‌ها پیش ترکشان کرده، اکنون بازگشته است تا مسائل را روبه راه کند.

«جولیت جیک» (بلوشی) و «ال وود» (ایکروید) از اعضای گروه برادران بلوز، تصمیم می گیرند پنج هزار دلار برای بقای یک پرورشگاه فراهم کنند. آنان در تلاش هستند تا اعضای گروه را بار دیگر دور هم جمع کنند...

تجربه ی یک رابطه عاشقانه ی ناموفق، باعث می شود تا یک پسر تجربیاتش را از آن عشق نافرجام به صورت مکتوب در آورد.

عمو «الروی» و «دی دی» پولی برای پرداخت اجاره خانه شان ندارند، از این رو تصمیم می گیرند از همسایه ها دزدی کنند تا خانه شان را از دست ندهند…

یک جزیره کوچک قدیمی توسط شخص بدجنسی بنام "مائویی" نفرین وحشتناکی می شود و دختر رئیس قبیله "موانا" می خواهد همه چیز را درست کند. به همین خاطر او باید به منطقه ای دور دست برود تا پاسخش را دریافت کند. موانا در اقیانوس آرام با مرد قدرتمندی بنام "دمیگا" نیز آشنا می شود که همراه یکدیگر با قایق بادبانی یک ماجراجویی بزرگی را آغاز می کنند.

داستان واقعی «ارنستو گه‌وارا» دانشجوی رشته پزشکی و «آلبرتو گرانادو» دانشجوی رشته شیمی که موتورسیکلت زهوار دررفته‌ای می‌خرند و به جاده می‌زنند تا کشورهای آمریکای لاتین را درنوردند...

یک بازپرس بخش قضایی در نیو اورلئان پی می برد که ماجراهای بیشتری پشت ترور «جان اف کندی» وجود دارد که برملا نشده اند...

کریگ" و "دی دی" در نهایت موفق می شوند از خانه پدر و مادر خود نقل مکان کنند.پسر عمویهایشان به عنوان نگهبان شب در یک فروشگاه بزرگ کار می کنند.وقتی به خانه آنها در شب کریسمس دستبرد می زنند، آنها با هم متحد می شوند تا سارق را پیدا کنند...