اقتباسی جدید از رمان بسیار دوست داشتنی پل گالیکو درباره یک خانم نظافتچی در لندن دهه 1950 که عاشق یک لباس از برندی معروف می شود و تصمیم می گیرد ....

داستان ماتیلدا، دختری با ذهنی فوق‌العاده و تصوری بی حد و حصر که جرأت می‌کند داستان خود را تغییر دهد و با نتایج معجزه‌آسایی روبه‌رو می‌شود.

داستان درباره 3 مادر است که همیشه مجبورند هم کار کنند و هم کار های خانه را انجام دهند آنها که از این وضع خسته شده اند تصمیم می گیرند تا روش های خود را تغییر دهند و به زندگی خود رنگ دیگری ببخشند ولی ...

داستان سه مادر پُرکار که هیچگاه از زحماتشان قدردانی نمی شود. بنابراین برای خلاص شدن از زندگی روزمره، تصمیم می گیرند خودشان را از قید و بندهای زندگی رها کرده و برای شاد بودن آزادی عمل بیشتری را در اختیار خود قرار دهند.

زوج ثروتمندى در لانگ آیلند دو پسر به نام های « لینوس » و « دیوید » دارند. راننده ‏ى آنها، « توماس فئرچایلد » و دختر جوانش « سابرینا » نیز در املاك خانواده زندگى مى‏كنند . « سابرینا » كه به « دیوید » علاقمند است از او بى‏ توجهى مى‏ ببیند ...

دو موسیقیدان که شاهد قتل عام روز ولنتاین بودند، برای رهایی خود چاره ای جز فرار از کشور نمی بینند و تنها راهی که می توانند از طریق آن هزینه ی سفر خود را تامین کنند، عضویت در یک گروه خواننده تمام دختر می باشد. حال آن دو خود را به شکل دو زن در می آورند و در آن گروه ثبت نام می کنند اما مشکل اینجاست که یکی از خلافکاران عاشق یکی از اعضا می شود و نمی داند که وی مرد است یا زن و دیگری نیز خواستگاری دارد که به هیچ وجه “نه” را به عنوان پاسخ دریافت نمی کند و …

در دوران جنگ جهانی دوم، یک آمریکایی ماجراجو به نام «ریک»، کافه‌ای را در شهر کازابلانکا(در کشور مراکش) اداره می‌کند. او با دیدن معشوقه‌ی سابق خود که اکنون با فرد دیگری ازدواج کرده است، خاطرات گذشته‌ی خود را مرور می‌کند.

مرد ثروتمندی که در آستانه مرگ قرار دارد، تمامی ملک و املاکش را به پسر ارشد خود “جان” که از همسر اولش است میدهد، اما در مقابل از او می خواهد که مراقب دخترانش که از همسر دوم او هستند، باشد و مخارج آنها را بطور کامل بپردازد. پس از مرگ پدر، “جان” که تحت سلطه همسرش قرار دارد، از قولی که به پدر داده سر باز می زند و حال دختران به همراه مادرشان مجبورند که از عمارت اشرافی “پارک ساکس” که اکنون متعلق به جان است، بروند و به فکر جایی، البته محقرتر برای ادامه زندگی باشند…

الیز یک رقصنده‌ی کلاسیک است که در 26 سالگی هنگام اجرا مصدوم می‌شود. با اینکه به او گفته شده دیگر نمی‌تواند اجرا کند اما او راهی برای شرکت در عرصه‌ی رقص معاصر پیدا می‌کند.

ایرلند روستایی 1981. دختری ساکت و نادیده گرفته شده از خانواده ناکارآمد خود به طرد می شود تا در تابستان با والدینی که او را به سرپرستی گرفته اند، زندگی کند.

فیلم داستان اتوء بد اخلاق را روایت می کند که همسرش می میرد و مجبور می شود از کاری که 40 سال به آن مشغول بوده است بازنشسته شود؛ به همین دلیل اتو تصمیم می گیرد که خودکشی کند که البته دائماً تلاش هایش بخاطر همسایه های جدید و شلوغـش بی نتیجه می مانند

داستان این فیلم عمیق و دوست داشتنی درباره پیرمرد بداخلاق و منزوی به نام «اوه» است که همسرش را به تازگی از دست داده و زندگی تکراری و خسته کننده ای در پیش گرفته است؛ تا اینکه بین او و همسایه پر سر و صدای جدیدش، رابطه دوستانه ای برقرار می شود و...

"گونور پتیگرو" یکی از مدیران میانسال لندن است که با ناباوری از کار خود اخراج می شود.در اقدامی برای پیدا کردن شغلی جدید او وارد دنیای گیج کننده خواننده و بازیگر آمریکایی می شود...

فیلم جولی و جولیا قصه ی دو زن میانسال آمریکایی در دو دوران متفاوت را بیان می کند که نقطه ی مشترک آنها، هنر آشپزی و میل بسیار برای کسب موفقیت و شهرت است...

لندن، اوایل قرن بیستم. آشنایی نویسنده ای به نام «جیم بری» (دپ) با زنی بیوه به نام «سیلویا» (وینسلت) و فرزندانش منجر به خلق نمایش نامه ی «پیتر پن» می شود…

داستان فیلم در زمانی اتفاق می‌افتد که کریستوفر تبدیل به یک انسان بالغ شده است و اکنون تمرکز او بر روی زندگی، کار و خانواده‌اش می‌باشد. تا اینکه کریستوفر به صورت ناگهانی با دوست قدیمی خود، وینی د پو (پو خرسه)، برخورد می‌کند. وینی به گذشته‌ی فراموش نشدنی دوران بچگی خود بازگشته است و برای پیدا کردن دوستان گمشده‌اش کمک می‌خواهد و…

داستان فیلم درباره چهار خواهر و برادر است که پدرشان را از دست داده اند. آنها از زندگی بزرگسالی خود خسته شده و می خواهند کودکی خود را در خانه ای که در آن زندگی می کردند زنده کنند. این چهار نفر تصمیم می گیرند به مدت یک هفته در خانه ی کودکی خود به همراه مادرشان کنار همدیگر زندگی کنند و...

«ويليام تاکر» (گرانت) در محله ي ناتينگ هيل (غرب لندن) کتاب فروشي دارد. يک روز «آنا اسکات» (رابرتس)، ستاره ي امريکايي که به لندن آمده تا در فيلمي بازي کند، در حال گشت و گذار وارد مغازه ي «ويليام» مي شود و کتابي مي خرد. اما ارتباط اين دو که قاعدتا بايد در همين جا تمام شود، ادامه پيدا مي کند و پس از چندي به رابطه اي عاطفي تبديل مي شود...

کودکی به نام «تو تو» عاشق سینماست و از کوچکترین فرصت ممکن برای دیدن فیلم استفاده می‌کند. او کار در سینما را دوست دارد ولی مادرش و آپاراتچی سینما(آلفردو)، مخالف این قضیه هستند. با این حال، «توتو» برای رسیدن به هدفش راه‌های مختلفی را امتحان می‌کند.