داستان روی رابطه بین هیناکو که پس از ورود به دانشگاه به شهری ساحلی نقل مکان کرده و میناتو آتنش نشان جوانی است که حس عدالت جویی قدرتمندی دارد. هیناکو عاشق موج سواری بوده و در دریا بی پرواست، کماکان درباره آینده اش نامطمئن است. پسس از یک واقعه آتش سوزی در شهر هیناکو و میناتو با هم روبرو می شوند. همچنان که زمان بیشتری را به موج سواری با هم می گذرانند، هیناکو مجذوب میناتو می شود، کسی که تصمیم گرفته زندگی اش را وقف دیگران کند.
لوکا به عنوان فرزند شایسته پدرش تصمیم می گیرد تا مادرش را از چنگال "اربو دیوان" نجات دهد ، اما او ابتدا باید فردی برگزیده را پیدا کند که بتواند شمشیر زنیت را به دست آورد و ....
یک شخص عالی رتبه از یک مهره‌ی مخلوط یوآن، یک مهره‌ی روحی و یک مهره‌ی غیر طبیعی استخراج می کند. مهره‌ی روحی می تواند در انسان‌ها حلول کند و به پادشاه ژو کمک کند که یک سلسله‌ی پادشاهی تاسیس کند، مهره‌ی غیر طبیعی یک پلید درست میکند و به انسان‌ها آسیب می زند. نژا کسی است که باید قهرمان مهره‌ی روحی باشد اما او به تجسمی غیر طبیعی تبدیل می‌شود چرا که مهره‌ی روحی و مهره‌ی غیر طبیعی جا به جا شده اند....
وقایع فیلم در دنیایی اتفاق می افتد که سفینه کال-ال (Kal-El) بجای اینکه در آمریکا فرود بیاید و تبدیل شود به بزرگ ترین قهرمان جهان، در شوروی (روسیه) فرود می آید و تبدیل می شود به یک کابوس برای جهان! در دهه پنجاه میلادی، شوروی پرده از دارایی جدید خود برمیدارد؛ این افشاسازی باعث ترس جهانیان می شود، چون سلاحی فوق العاده قدرتمند در دست کسانی قرار گرفته که تشنه قدرت هستند، پس تمرکز جنگ از روی سلاح های هسته ای برداشته می شود و بر روی ابر انسان ها قرار می گیرد. در این میان، جیمز اولسن مامور سازمان سیا لکس لوثر که در استار لبز کار می کنـد را استخدام می کند تا سوپرمن را نابود کند و…
آنا ، السا ، کریستف ، اولاف و سون آرنت را ترک می کنند تا به یک جنگل باستانی و پاییز وابسته به یک سرزمین مسحور سفر کنند. آنها برای نجات پادشاهی خود تلاش کردند تا منشا قدرتهای السا را پیدا کنند...
نامزد دریافت 1 بار برنده جایزه. 18 بار برنده جایزه و 88 بار نامزد دریافت جایزه.
زمانی که نیرویی اهریمنی به نام "قیر" حمله ای به زمین را تدارک میبیند محافظین فنا ناپذیر، گروهی تشکیل می دهند تا از کودکان بی گناه سراسر دنیا حفاظت کنند...
یک راکون به نام آرجی است که قصد دارد تمام ذخیره ی زمستانی دوستش که یک خرس است را بدزدد. اما حین این کار خرس از خواب بیدار می شود و آرجی که هول شده است باعث می شود که همه ی غذاها از غار که بالای کوه است سقوط کند و نابود شود. آرجی برای زنده ماندن به خرس قول میدهد که تمام آن غذاها را جمع آوری کند و برای خرس بیاورد اما…
