در پی ناپدید شدن یک دانش آموز ، دو پلیس مامور رسیدگی به این پرونده می شوند. این دو پلیس در جریان جستجو، نوارهای ویدئویی از نوع VHS را می یابند و شروع به تماشای آن می کنند. اما آنها نمی دانند که تماشای این نوار ویدئویی چه سرنوشتی را برایشان رقم خواهد زد!

داستان این فیلم در مورد مردیست که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می کند اما تمام انگشت ها بسمت او نشانه می رود بطوریکه لقب قاتل زنان به وی داده می شود...

یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...

پاریس، زمان حال. ژرژ لوران، مجری یک برنامه ی ادبی تلویزیونی، نواری ویدئویی به دستش می رسد که بیرون خانه ی پاریسی اش را نشان می دهد. پس از آن نوارهایی دیگر از راه می رسند که این بار طرح های تکان دهنده ای ضمیمه شان است. در حالی که ژرژ بیش از پیش نگران شده، عصبیتی که به وجود می آید، به رابطه اش با همسرش، آن و پسر نوجوانش، پیرو لطمه می زند…

یک گروه هفت نفره از متهمان را دنبال می‌کند که توسط دولت فدرال به توطئه، تحریک به شورش و سایر اتهامات مرتبط با فعالیت‌های ضد جنگ ویتنام و همچنین اعتراضات ضد فرهنگی به مناسبت کنوانسیون ملی دموکراتیک که در شهر شیکاگو تشکیل شده...

زن جوانی که حوادث غمبار گذشته را پشت سر گذاشته، همراه با تعدادی دیگر شاهد حمله مرگبار به مردی جوان هستند، اما هیچ گونه دخالتی نمی‌کنند، سپس از سوی فرد یا شئی ناشناس هدف انتقام قرار می گیرند.

بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا، یک زن به نام رپیس قصد دارد به همراه همسرش، مسینا، زندگی خود را بازسازی کند. او همسایه اش، کینامان، را می دزدد و قصد دارد از او به علت جرائم جنگی شنیعی که فکر می کند این مرد مرتکب شده است، انتقام بگیرد...

در آینده‌ای دور، و در سرزمینی خشک و بی‌آب و علف، یک زن بر علیه حاکم و قوانین او شورش می‌کند و برای پیدا کردن سرزمین مادری خود راهی سفر می‌شود. گروهی از زنان زیبا که توسط حاکم سرزمین، زندانی شده بودند، او را همراهی می‌کنند ولی در ادامه، با مردی بی‌خانمان و کم‌حرف به نام «مکس» نیز مواجه می‌شوند.

مردی پس از زنده ماندن در یک سانحه رانندگی دلخراش و از دست دادن همسر و حافظه خود، برای به دست آوردن حافظه خود تلاش می کند. او که در تلاش برای تربیت دخترش است ، ناامید از بازگشت به خویشتن سابق خود ، یک درمان آزمایشی دریافت می کند...

دختری به نام جوی به همراه پسرش(جک) در اتاقی زندانی شده است. این اتاق یک نورگیر در سقف و یک در، مجهز به سیستم امنیتی دارد که رمز آنرا، مردی به نام نیک می‌داند. جوی که نزدیک 7 سال در این اتاق زندگی می‌کند، به دنبال راهی است تا همراه پسرش از آنجا فرار کند.