داستان یک راهبه‌ی مبتدی به‌نام نارسیسا با قدرت‌های ماورایی که به مدرسه‌ای ملحق می‌شود تا به دختران جوان تدریس کند.

مارشلند در مورد یک پرونده ی جنایی بسیار پیچیده است. در این بین ، دو کارآگاه که در مورد تمام موضوعات با هم مخالفند ، نشانه هایی از مجرم می یابند که می تواند در حل کردن پرونده بسیار مفید باشد. اما…

داستان یک پسر نوجوان دارای قابلیت‌های توهم‌زا و پدرش که در حومه شهر زندگی می‌کنند و با قدرت پسر سعی بر گذران زندگی دارند تا اینکه روزی قدرت‌های پسر از کنترل خارج می‌شود و...

پس از بیست و پنج سال، سیلوا سوار بر است خود می‌شود و در صحرا سفر می‌کند تا دوستش کلانتر جیک را ببیند. پس از آنکه به‌هم می‌رسند و جشن می‌گیرند به او می‌گوید که برای تجدید خاطره و دیدار به سراغ او نرفته.

داستان زنی جوان و حامله به‌نام میا که درون یک کانتینر کشتی قایم می‌شود تا از کشورش که در جنگ است فرار کند اما در میان سفر، طوفان شدیدی اوضاع را به‌هم می‌ریزد و میا مجبور می‌شود که در کانتینر، در وسط دریا و در حالی که گم شده است بچه‌اش را به‌دنیا بیاورد و برای بقا بجنگد.

داستان یک وکیل به‌نام آنا که به شهر کامبادس می‌رود و تقریباً کل شهر از ورود او خبردار می‌شوند، حتی پسر ساقی بزرگ مواد مخدر یعنی دنیل.

داستان مدرسه خصوصی لاس انسیناس که معروف‌ترین مدرسه کشور است و مخصوص قشر پولدار است، اما بعد از یک حادثه زلزله، 3 دانش آموز طبقه کارگر نیز در این مدرسه پذیرش می‌شوند و...

داستان حقیقی درباره پدر و مادری که گم شدن دختر دوازده ساله‌شان را به پلیس گزارش می‌دهند اما خیلی زود پرونده بر علیه خودشان می‌شود و...

داستان زندگی یک دانش‌آموز 17 ساله که پس از آویزان کردن یک تابلو با مضمون «هشدار: در این مکان یک متجاوز جنسی پنهان شده» بر سر در مدرسه‌اش، کاملاً دگرگون می‌شود.

ماه مه سال 1987، سارا دختری که تازه به شهر آمده به همراه دوستش ربه در حال برگشت از یک کلوب شبانه هستند که یک عروسک با لباس عشای ربانی پیدا می‌کنند و حالا زندگی آنها با جهنم هیچ فرقی ندارد.