ناکلبال ، فیلمی مهیج و ماجرایی محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی مایکل پیترسون میباشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است ، هنری دوازده ساله پس از مرگ ناگهانی پدربزرگ مرموزش در شب ، خودش را تنها و مورد حمله قرار گرفته در مرکز جریانی از وحشت ، همراه با یک میراث خانوادگی تاریک در مزرعه‌ای دورافتاده می‌یابد و…
داستان فیلم درباره مردی به نام جو (نیکولاس کیج) است. او راننده کامیون است و بعد از دست دادن همسرش آدم گوشه گیری شده تا زمانی که با زنی به نام جولی آشنا میشود و…
آبنبات شیشهای ، فیلمی کمدی و ماجرایی محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی بن شلتون است. داستان فیلم دربارهی دو همکلاسی است که تقریبا در هر موضوعی بحث و جدال با یکدیگر دارند و با همین وضعیت ، نقشهی بلند پروازانهای برای قبول شدن در دانشگاههای محبوبشان را دارند و…
بلافاصله پس از میهمانی مجردی در لاس وگاس، «فیل» (کوپر)، «استو» (هلمز)، «آلن» (گالیفیاناکیس) و «داگ» (بارتا) برای جشن عروسی استو به تایلند می روند. برنامه استو برای مهمانی قبل از ازدواج درست از آب در نمی آید و …
فیلم خماری (The Hangover 2009) ساخته سال 2009 میباشد و همچنین داستان فیلم از این قرار است که یک مراسم عروسی بزودی برپا خواهد شد. داگ داماد مراسم است اما بعنوان مراسم آخرین شب مجرد بودن با سه دوست خود تصمیم می‌گیرد به لاس وگاس برود و مست کند اما…
برنده 1 گلدن گلوب 12 بار برنده جایزه و 25 بار نامزد دریافت جایزه.
در خلاصه داستان این فیلم ماجرایی و فانتزی آمده است ، یک خبرنگار جوان به نام کم هریسون به همراه یکی از نزدیکانش به طور اتفاقی موجودی مرموز و افسانهای را کشف می‌کنند که به اعتقاد آنها در دریا زندگی میکند و…
دوچرخهسواری ماجراجو به نام ربکا راش، که پدرش یک خلبان نیروی هوایی آمریکا در جنگ ویتنام بوده را از دست داده است. او که کنجکاو است اسرار مرگ پدرش را بداند، نزدیک به دو هزار کیلومتر را به همراه دوستش رکاب میزند تا به محل سقوط هواپیمای پدرش برسد و…
داستان فیلم در مورد شخصیتی به نام آویینش می باشد که در شهر بنگالورو زندگی می کند. آویینش از کارش که در زمینه IT است متنفر می باشد چرا که او دوست داشته یک عکاس شود اما به خاطر پدرش در این رشته درس خوانده است. پدر او به تازگی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است و جنازه ی او به اشتباه به خانواده ای دیگر داده شده است. دوست آویینش یعنی Shaukat (عرفان خان) به او پیشنهاد می کند که با یک ون راهی سفری جاده ای از شهر بنگالورو به کوچی شوند تا جنازه پدرش را تعویض کنند. آن ها راهی این سفر می شوند تا اینکه دختری به نام تانیا که در واقع نوه ی کسی است که جنازه پدر اوینش به جای او به آن ها داده شده ، با آن ها همسفر می شود. هیچ یک از آن ها دوست ندارند بخشی از این سفر باشند اما به هر حال می بایست یکدیگر را تحمل کنند تا اینکه راهی برای لذت بردن از این سفر پیدا می کنند…
