یک گروه تبهکار رقیب به دنبال میلیون ها دلار پنهان شده در یک آپارتمان مجلل هستند که قرار است تخریب شود، اما ابتدا باید با سرایداری که ابتدا این پول هنگفت مخفی را پیدا کرده است، برخورد کنند.
گروهی جوان که مسیر خود را در جریان سفری به تکزاس گم کرده اند، در یکی از جاده های فرعی جوانی با رفتاری عجیب و غریب را سوار اتومبیل شان می کنند. پس از اتفاقاتی چند، اعضای گروه آرام آرام به دام یک خانواده ی آدم خوار تکزاسی که در منطقه ای دورافتاده در آن حوالی منزل دارند، می افتند.
«الیوت کارور»، غول رسانه ها، می کوشد تا با ایجاد مناقشه میان انگلستان و چین، سومین جنگ جهانی را به راه بیندازد و به اهداف جاه طلبانه خود دست پیدا کند. «جیمز باند» نیز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوی او را بگیرد…
جیمز باند ماموریت می یابد تا برای کشف روابط سری بین یک تروریست کره ای و یک تاجر جنایتکار به کره جنوبی برود. او باید عملیات آنها را در رابطه با یک سلاح فضایی خطرناک لغو کند و…
یک ژنرال روس که دست در دست مافیای این کشور دارد، سلاحی سری موسوم به چشم طلایی را از سیستم ماهواره نظامی روسیه می دزدد. ربایندگان چشم طلایی با استفاده از توانایی های این ابزار سعی در گرفتن باجی کلان از جهانیان را دارند...
نامزد دریافت 2 جایزه بفتا 2 بار برنده جایزه و 8 بار نامزد دریافت جایزه
یکی از سلاطین قاچاق مواد مخدر که به دام مأموران افتاده، پس از گریز، ترتیب یک حمله به عامل دستگیری اش را می دهد، که از دوستان «جیمز باند» (دالتن) است. «باند» نیز برای انتقام جویی به تعقیب او می پردازد و در نهایت امپراطوری اش را متلاشی می کند.
« دكتر بن مكنا » و همسرش ، « جو » كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفته اند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پیش از مرگش به « بن » مىگوید جاسوسان مىخواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مى ربایند و زن و شوهر در تعقیبشان به لندن مىروند
برنده 1 بار برنده جایزه 2 بار برنده جایزه و 4 بار نامزد دریافت جایزه
وقتی مادر «میا ترموپلیس» (هاتاوی) اعلام می کند که پدر مرحومش، در حقیقت شاهزاده و صاحب تاج و تخت کشور کوچک اروپایی، «جنوویا»، بوده، در زندگی «میا» تغییر و تحول اساسی به وجود می آید: حالا «میا» تنها وارث آن تاج و تخت است و مادربزرگش، «ملکه کلاریس رینالدی» (اندروز) می خواهد آداب و رسوم اشرافی را به آن دخترک ناشی بیاموزد.
